هوش مصنوعی قوی عنوان برنامه ای است با هدف تولید سیستم هایی با قابلیت های شناختی انسان نظیر؛ آگاهی و ادراک. مسئله تحقیق این است که اکثر محققانِ این عرصه، ذهنمندی و آگاهی را محصول فرایندهای فیزیکی مغز می دانند. جف هاوکینز متاثر از این دیدگاه، در فرضیه ای به نام هزارمغز، با ارائه تحلیلی فیزیکال از ماهیت ذهن، مدعی کشف الگوریتم آگاهی و هوشمندی مغز شده است. در نگاه هاوکینز مقوله آگاهی با توانایی تشخیص مکان، ارتباط عمیقی دارد. به باور او سیستم هایی که با این الگوریتم طراحی شوند، همانند یک انسان، واجد آگاهی خواهند بود. در این مقاله با روشی تحلیلی انتقادی، امکان وقوعی دستیابی به چنین سیستم هایی مورد بررسی قرار گرفت و یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به معضلاتی نظیر؛ تجرد ادراک، مسئله کوالیا، سابجکتیویتی، اراده آزاد، حیث التفاتی و استدلال اتاق چینی، فرضیه هاوکینز از عهده حل معمای آگاهی بر نیامده، و تئوری دستیابی به هوش مصنوعی قوی به کمک الگوریتم هزارمغز امکان وقوعی ندارد.