این مقاله، مطالعه جایگاه زبان ملّی و زبان محلی در سیاست های نهادی کشور را مدنظر دارد و برای دستیابی به این هدف، از روش تحلیل محتوای کیفی اَسناد و سیاست های سه نهاد آموزش وپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیما و دیگر اسناد فرادست مهم و تأثیرگذار در این گستره (منشور حقوق شهروندی، مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی، نقشه جامع علمی کشور، سند چشم انداز 1404 و نقشه مهندسی فرهنگی کشور) بهره گیری شده است. از داده های پژوهش، 8 مقوله اصلی استخراج شد: زبان فارسی عنصر هویت بخش، پیوند هویت بومی با هویت ملّی رمز همبستگی فرهنگی و سیاسی، اشاعه زبان، خط و ادبیات فارسی در گستره فراملّی، زبان فارسی به مثابه ابزاری برای ترویج دین، تقویت زبان و خط فارسی بستری برای ترویج علم، نشر و آموزش زبان فارسی، زبان رسانه و محیط آموزش، ضرورت توجه به زبان های محلی و مسئله دوزبانگی و اولویت و لزوم توجه ویژه به تقویت زبان، ادبیات و خط فارسی. یافته ها دلالت بر آن داشت که در میان مقولات مستخرج از اسناد و سیاست ها، به غیراز دو مقوله «پیوند هویت بومی با هویت ملّی رمز همبستگی فرهنگی و سیاسی» و «ضرورت توجه به زبان های محلی و مسئله دوزبانگی» که به حفظ زبان و هویت محلی پرداخته اند، در سایر مقولات تنها به تقویت و ترویج زبان ملّی اشاره شده است.