تطبیق سبک سفر نامه نویسی در ادبیات معاصر لبنان و ایران؛ بررسی موردی سفرنامه های کشف المخبأ عن فنون أروبا و از پاریز تا پاریس (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
خداوند برای اینکه آدمی بتواند سرنوشت همه انسان ها را ببیند، توصیه به سفر فرموده است تا آنجا که می گوید «قل سیروا فی الأرض» دنیا آنقدر بزرگ و آدمیزاد آنقدر گونه گونه است که هر انسانی را محو آفرینش جهان می کند. در این پژوهش سعی شده با تکیه بر روش نقد ادبیات تطبیقی به شیوه مکتب آمریکایی، به مقایسه دو سفرنامه از احمد فارس شدیاق و محمد ابراهیم باستانی پاریزی بپردازیم. از نظر اسلوب نگارش نیز با هم تفاوت هایی دارند؛ به نظر می رسد باستانی پاریزی در کتاب خود با بهره گرفتن از شوخی، حکایت، خاطره، شعر و ضرب المثل متن خود را زیباتر و ساده تر کرده است که اصولا به کارگیری این سبک، باعث می شود مخاطب سفرنامه وی، از خواندن خسته نشود و شیفته تر از سفرنامه را دنبال کند. هدف اصلی وی از انتخاب این سبک، مخاطب محوری و تلطیف واقعیت های خشک و بی روح سفر و حوادث آن و تبدیل آنها به متنی ادبی تر و جذاب تر برای مخاطب بوده است. در مقابل به نظر می آید در مورد برخی موضوعات، فقط شدیاق است که سخن به میان آورده، مثل مسئله زنان و حجاب، استخدام اعداد و ارقام، وصف دقیق و با جزئیات معماری ها، سبک گزارش گونه سفرنامه که باعث می شود سفرنامه وی بیش از پیش مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. به نظر می رسد این تفاوت در ایدئولوژی این دو نویسنده به نوع جهان بینی آنان برمی گردد که هر کدام چه مسائل برایشان با ارزش تر و کم ارزش تر است.Comparison of the style of travel writing in the contemporary literature of Lebanon and Iran; A case study of the travelogues of discovering the hidden art of Aruban techniques and from Pariz to Paris
In order for a person to be able to see the fate of all human beings, God has advised to travel to the extent that he says, "Qol Siroo fi al-Arze" the world is so big and human beings are so diverse that every human being is erased from the creation of the world., which both of these authors have taken advantage of for their writing. In terms of writing style, they also have differences. It seems that Bastani Parisi has made his text more beautiful and simple by using jokes, anecdotes, memories, poems and proverbs in his book, which basically makes the audience of his travelogue not tired of reading and More interested than following the travelogue. His main goal of choosing this style was to focus on the audience and embellish the dry and soulless realities of travel and its events and turn them into a more literary and attractive text for the audience. On the other hand, it seems that only Shadiyag spoke about some issues, such as the issue of women and hijab, the employment of numbers and figures, the precise and detailed description of architectures, the travelogue-like reporting style that makes his travelogue even more to be noticed by the audience. It seems that this difference in the ideology of these two writers goes back to their worldview, which issues are more valuable and less valuable for each of them.