شرّ و بازنمایی آن در هستی شناسی ناصرخسرو (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
دسته بندی امور به خیر و شر، به قدمت آفرینش انسان است و این نحوه مواجهه انسان هاست که خیر و یا شرّ بودن پدیده ها را تعیین می کند. شرّ، طیف وسیعی از مفاهیم را دربر می گیرد و یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم آن شرّ سیاسی است که از مهم ترین شاخص های آن، دوگانه دوست-دشمن و دغدغه کسب قدرت است. مذهب، با هدف ماندگاری و برای دفاع از مشروعیت خود، کارکرد دفاعی کلام را هم سو با مقاصد سیاسی به کار می گیرد؛ درنتیجه، مذاهب و مرام ها در تقابل با یکدیگر تعریف می شوند، شرّ نامیده می شوند و اقدام به نابودی دیگری می کنند. اسماعیلیه از مسیر کلام اسماعیلی و در تقابل و دشمنی با حکومت عباسی، عباسیان و پیروان آن ها را به انواع شُرور منسوب و به عنوان حکومت ظلم و جور و مصادیق بارز شرّ معرفی می نمایند. ناصرخسرو به عنوان یک متفکر رده بالای اسماعیلی، با بهره گیری از ساختار تفکر اسماعیلیه، ضمن بیان چیستی شرّ و دسته بندی و بیان انواع آن، دوری از شرّ و نابودی دشمن را (که عامل اصلی شقاوت انسان است) لازم می داند. در این مقاله بر آنیم که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه «تخاصم» کارل اشمیت، بحث شرّ و دشمنی را در نظام فکری ناصرخسرو تحلیل کنیم.Evil and its Representation in Nasser Khosrow's Ontology
Categorizing things into good and evil is as old as the creation of man, and it is the way people face each other that determines whether phenomena are good or bad. Evil includes a wide range of concepts, and one of the most important and controversial concepts is political evil, whose most important indicators are the friend-enemy duality and the preoccupation with gaining power. Religion, with the aim of permanence, and to defend its legitimacy, uses the defensive function of speech in line with political purposes; As a result, religions and creeds are defined in opposition to each other, they are called evil and they try to destroy the other. The Ismailiyeh, from the path of Ismaili language and in confrontation and hostility with the Abbasid government, attribute the Abbasids and their followers to all kinds of evil and introduce them as a cruel government and clear examples of evil. Nasser Khosrow, as a high-level Ismaili thinker, using the structure of Ismaili thinking, while explaining what evil is and categorizing and describing its types, considers it necessary to avoid evil and destroy the enemy (which is the main cause of human misery). In this article, we intend to analyze the discussion of evil and enmity in Nasser Khosrow's intellectual system with the descriptive-analytical method and rely on the theory of "hostility" by Carl Schmitt.