شرّ و بازنمایی آن در هستی شناسی ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
31 - 57
حوزه های تخصصی:
دسته بندی امور به خیر و شر، به قدمت آفرینش انسان است و این نحوه مواجهه انسان هاست که خیر و یا شرّ بودن پدیده ها را تعیین می کند. شرّ، طیف وسیعی از مفاهیم را دربر می گیرد و یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین مفاهیم آن شرّ سیاسی است که از مهم ترین شاخص های آن، دوگانه دوست-دشمن و دغدغه کسب قدرت است. مذهب، با هدف ماندگاری و برای دفاع از مشروعیت خود، کارکرد دفاعی کلام را هم سو با مقاصد سیاسی به کار می گیرد؛ درنتیجه، مذاهب و مرام ها در تقابل با یکدیگر تعریف می شوند، شرّ نامیده می شوند و اقدام به نابودی دیگری می کنند. اسماعیلیه از مسیر کلام اسماعیلی و در تقابل و دشمنی با حکومت عباسی، عباسیان و پیروان آن ها را به انواع شُرور منسوب و به عنوان حکومت ظلم و جور و مصادیق بارز شرّ معرفی می نمایند. ناصرخسرو به عنوان یک متفکر رده بالای اسماعیلی، با بهره گیری از ساختار تفکر اسماعیلیه، ضمن بیان چیستی شرّ و دسته بندی و بیان انواع آن، دوری از شرّ و نابودی دشمن را (که عامل اصلی شقاوت انسان است) لازم می داند. در این مقاله بر آنیم که با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر نظریه «تخاصم» کارل اشمیت، بحث شرّ و دشمنی را در نظام فکری ناصرخسرو تحلیل کنیم.