آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

از نخستین ادوار رشد تدریجی و بلوغ فکری بشر، انسان همواره در جست وجوی مبانی و منابع بعضی از علوم در حوزه های گوناگون، به ویژه در حوزه علوم انسانی بوده است. در همین فرایند چه بسا در اندیشه کشف رمز و رازهای مرتبط با همگرایی این علوم نیز بوده باشد. بی گمان خاستگاه اغلب علوم انسانی از وجوه مشترک برخوردارند، ولیکن در ادامه به جهت گسترش دامنه آن ها، اینگونه به نظر می رسد که سرچشمه های تکوین و شکل گیری آن ها باید متفاوت باشد. مقوله هایی مانند اسطوره و عرفان اگرچه دارای رویکردی به ظاهر متفاوت می باشند اما هر دو از مظاهر بارز و برجسته هویت ایرانی هستند که در مواضع متعدد به ویژه در بعد نمادین بودن زبان، تأویل پذیری، روایتگری، رویکرد هنری، قرابت با متون دینی از همگرایی و همسویی برخوردارند و این اشتراک و همگرایی بیش تر در حوزه شعر و ادب خود را نمایان می سازد. لذا شعرای بسیاری از جمله حافظ از این نکته غافل نبوده اند.

A Comparative Study of Myth and Mysticism in the Attar's Seven Cities of Love with Bidel Dehlavi's Lyric Poems

From the first periods of gradual growth and intellectual maturity of human beings, human beings have always been in search of the foundations and resources of some sciences in various fields, especially in the field of humanities. In the same process, he may have thought of discovering the mysteries related to the convergence of these sciences. Undoubtedly, the origins of most of the humanities have commonalities, but in order to expand their scope, it seems that the origin of their formation must be different. Categories such as myth and mysticism, although seemingly different in approach, but both are prominent manifestations of Iranian identity in various positions, especially in the symbolic dimension of language, interpretability, narrative, artistic approach, closeness to religious texts, they have convergence and harmony and this commonality and convergence shows itself more in the field of poetry and literature. Therefore, many poets, including Hafez, have not been unaware of this point.

تبلیغات