آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۷

چکیده

به موازات پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه 1979 بازتاب منطقه ای و بین المللی این انقلاب با توجه به رخداد آن در منطقه حساس خاورمیانه اهمیت یافت. بازتاب این انقلاب برای برخی امیدوار کننده و برای برخی نیز نگران کننده بود. در این بین کشورهای عربی منطقه که به لحاظ فرهنگی و اقتصادی ایران را رقیب خود می دانستند، درصدد مقابله با تاثیرات احتمالی انقلاب ایران برآمدند. یعنی اگر نمود اصلی برخورد مستقیم اعراب علیه ایران حمله نظامی رژیم عراق به ایران بود، اما نشان اقدام غیرمستقیم کشورهای عربی منطقه، شکل گیری ائتلافی منطقه ای با عنوان شورای همکاری خلیج فارس در ماه مه 1981 در شهر ابوظبی امارات متحده عربی بود. البته اگرچه به موازات فاصله گرفتن از شرایط خاص انقلاب اسلامی، روابط ایران و شورای همکاری خلیج فارس دچار تغییر و تحولاتی گردید، اما در ادامه نیز دو طرف و خصوصاً کشورهای عرب منطقه رقابت را بر همکاری ترجیح دادند. با در نظر داشتن این مهم این جستار درصدد است با بهره گیری از تئوری جامعه امن و نظریه دژ منطقه ای الکس جی بلامی، مناسبات ایران و شورای همکاری خلیج فارس را به بوته بحث گذاشته و نشان دهد بر اساس آن، چگونه دولت های درون شورا، روابط درونی خود را مبتنی بر انگاره جامعه امن تعریف کرده و جمهوری اسلامی ایران را مطابق با انگاره دژ منطقه ای بلامی به چشم دگر خود و تهدیدی برای قواعد و هویت های خود پنداشته اند.

Relations between Iran and Regional fort of PGCC

The Islamic revolution of 1979 has different reflections in the Middle East. It was inspiring for oppressed people and disturbing for many repressive governments. Meanwhile, the Arab regimes have been attempting to confront the potential impacts of the Iranian revolution. They announced officially the establishment of the Persian Gulf Cooperation Council in May 1981 with the aim to confront Iran. Although the relationship between Iran and the Persian Gulf Cooperation Council has been unsteady and complicated, it seems that both sides especially the Persian Gulf Cooperation Council prefer competition rather than cooperation. In the present paper, the theory of  "security community" and "regional Fortresses” (Alex Bellamy) was used To better understand the relationships between Iran and PGCC. Based on this approach, the authors demonstrate that how PGCC Suppose Iran as a threat to their identity and act in accordance with this supposition.

تبلیغات