سنجش و تحلیل عدالت فضایی کاربری های خدمات شهری (مطالعه موردی: محلات منطقه دو شهر اردبیل) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
عدالت فضایی شهر عمدتاً بر وجه توزیعی عدالت با توجه به ناهمسانی های ناحیه ای، حفظ تعادل مناسبات انسان و محیط، برخورداری همسان شهروندان از فرصت ها و کاهش آثار زیان بار ناشی از عدم توزیع عادلانه و فرصت ها و امکانات در گستره ی سرزمین ملی با محوریت مقوله تنوع فضایی تأکید دارد. هدف اصلی این پژوهش بررسی و ارزیابی کاربری های خدمات شهری در محلات منطقه دو اردبیل می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می باشد روش جمع آوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای می باشد که از ده شاخص خدمات شهری برای نیل به هدف استفاده شده است در این پژوهش از مدل آنتروپی شانون برای وزن دهی و اهمیت شاخص ها و از مدل های ویکور و تاپسیس برای رتبه بندی و میزان برخورداری محلات استفاده شده است با توجه به اینکه نتایج حاصل از این دو مدل (ویکور و تاپسیس) در مواردی با هم تفاوت داشت در نتیجه برای رسیدن به نتیجه ی واحد در رتبه بندی و میزان برخورداری محلات از تکنیک تلفیقی کپ لند استفاده شده که نتایج بیانگر آن است در محلات یازده گانه توزیع کاربری های خدمات شهری نامتعادل است به طوری که محله های هشت، چهار و نه به ترتیب در رتبه های اول، دوم و سوم در سطح برخوردار، محله های یک و یازده در رتبه های چهارم و پنجم در سطح نسبتاً برخوردار، محله های پنج و سه در رتبه ششم در سطح نیمه برخوردار و محله های هفت و دو در رتبه های هفتم و هشتم در سطح نیمه برخوردار و نهایتاً محله های شش و ده در رتبه آخر در سطح محروم قرار دارند. همچنین نتایج بر اساس مدل رتبه- اندازه نشان داد که از نظر جمعیت و خدمات بین محلات شهری منطقه دو، تعادل فضایی وجود ندارد بر این اساس محله یک و سه دارای وضعیت مناسب و منطقه چهار و ده در وضعیت نامناسب قرار دارند.Assessment and Analysis of Spatial Justice of Urban Service Uses (A Case Study of Neighborhoods of the District 2 of Ardabil)
The city's spatial justice is mainly based on the distributive aspect of justice due to regional disparities, maintaining the balance of human relations and the environment, equal access of citizens to opportunities and reduction of harmful effects due to unfair distribution and opportunities. It emphasizes the possibilities in the national territory with the focus on the category of spatial diversity. The main objective of this research is to evaluate the utilities of urban services in district two of Ardebil. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of its method. The necessary data were collected through documentary information and library in which ten urban service indicators were used to achieve the goal. In this research, Shannon's Entropy Model was used for weighing and determining the importance of the indicators. Also the models of the Vikor and Topsis were used for ranking and the leveling the utilization of neighborhoods. The results of these two models, i.e., VIKOR and TOPSIS, differed in some cases, therefore in order to achieve a unified result concerning ranking and the degree of possession of neighborhoods, the combined technique was used the results of which indicate the distribution of unbalanced urban services in the eleven districts so that the neighborhoods of eight, four and nine are in first, second and third rank respectively, neighborhoods of one and eleven in fourth and fifth rankings with a relatively high level, neighborhoods of five and three are ranked sixth in semi-possessed areas, and neighborhoods seven and two in the seventh and eighths of the semi-possessed, and finally, the neighborhoods of six and ten in the last resort are at the disadvantage level. Also, the obtained results based on the rank-size model showed that there are no space balances in terms of population and services between urban neighborhoods of the region. Accordingly, neighborhoods one and three are in good condition and districts four and ten are in poor condition.