آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

 موضوع ثبات و بی ثباتی سیاسی به دلیل تأثیر بر تداوم/ عدم تداوم نظام سیاسی موضوعی مهم در علم سیاست محسوب می شود. نظام های سیاسی همیشه با این موضوع درگیر بود ه ا ند، اما در چند سده اخیر و با گسترش تأسیسات تمدنی غرب به دیگر نقاط جهان، این موضوع به اشکال مختلف در کشورهای دنیا بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. مهم ترین نظریه ای که در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته و دیگر موضوعات تابع این نظریه کلان بوده، بحث تعادل اجتماعی است. زمانی که شکلی از تعادل اجتماعی از بین می رود تا شکل گیری تعادل جدید، کلیت نظام سیاسی به تبع نظام اجتماعی دچار بی ثباتی سیاسی می شود و به طور مداوم تغییرات سیاسی را تجربه خواهد کرد. مقاله حاضر به دنبال ارائه الگوی مفهومی ثبات/ بی ثباتی سیاسی در نظام های سیاسی و تشریح علل تداوم/ عدم تداوم آنهاست. فرضیه مقاله این است که موضوع ثبات/ بی ثباتی به واسطه درک علت آن، نوع فشار سیاسی از خارج برای تغییر الگوی ارزشی و پاسخ حکومت به آن به روش مسالمت آمیز/ قهرآمیز می تواند در افزایش/ کاهش بی ثباتی سیاسی نقش داشته باشد. این الگوی مفهومی کمک می کند تا علاوه بر درک بهتر موضوع، زمینه مطالعات تجربی آن را ارتقا یابد.

تبلیغات