در پرونده های موجود در دادگستری بخشی وجود دارد که به «نظریه کارشناسی» مربوط می شود. در واقع قاضی با ارجاع پرونده به کارشناس و دریافت نظر ایشان، حکم یا رأی نهائی را صادر می کند. نکته درخور توجه پیرامون نظریه های مذکور آن است که بسیاری از آن ها مورد اعتراض واقع می شوند و ممکن است پیرامون یک رویداد واحد نظرهای متفاوتی از سوی کارشناسان به قاضی ارائه شود. بر این اساس و با توجه به نقش محوری نظریه کارشناس در دعاوی حقوقی، جستار حاضر به واکاوی گفتمان نظریه کارشناسی در دادگاه می پردازد. در واقع در جستار حاضر تلاش بر این است که پس از واکاوی گفتمان نظریه ها، علت تناقض های موجود در نظر کارشناسان محرز گردد. سوال اصلی پژوهش آن است که «نظریه کارشناسی» به عنوان یک گفتمان قضایی دارای چه مولفه هایی است و آیا وجود تناقض در نظریه های کارشناسان منوط به مولفه های مذکور است. در راستای پاسخ به سوال های مذکور، نگارندگان به بحث و بررسی نظریه های کارشناسی در نوزده پرونده قضایی مربوط به حوادث کار و تصادف شهر شیراز (1398-1399) پرداختند. یافته ها موید آن هستند که نظریه کارشناس علاوه بر مولفه های روایت و ضد روایت دارای مولفه «موضع گیری» نیز می باشد و مشخصه های زبانی آن به صورت آشکار در نظریه ها قابل مشاهده است