آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

سیاست تنش زدایی به دنبال کاهش تنش در روابط خارجی میان کشورها است. این سیاست از نیمه دوم قرن بیستم مورد توجه قرار گرفت. عوامل مختلفی می تواند در بروز تنش زدایی میان کشورها نقش داشته باشد. با این حال این پژوهش صرفا به واکاوی نقش و جایگاه قدرت نظامی در بروز تنش زدایی میان کشورها می پردازد. استدلال اصلی مقاله این است که در دوره جنگ سرد رابطه معناداری میان قدرت نظامی و تنش زدایی وجود داشت که این رابطه در عصر پساجنگ سرد متحول شده است. در این راستا مصادیقی از تنش زدایی مورد مطالعه و در هر کدام نقش و جایگاه قدرت نظامی در بروز تنش زدایی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد با توجه به تحول نظام بین الملل بعد از پایان جنگ سرد از یک سو و تغییر نگرش دولت ها به ماهیت قدرت از سوی دیگر، نقش قدرت نظامی در تنش زدایی میان کشورها افول کرده است. به عبارت دیگر اگرچه ه قدرت نظامی در نظام دو قطبی از عوامل تاثیرگذار در سیاست تنش زدایی محسوب می شد، اما با پایان جنگ سرد این جایگاه را از دست داده است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است.

تبلیغات