آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳۶

چکیده

هدف این پژوهش بررسی تأثیر دو شیوۀ آموزش رایج (کارگاه و کلاس درس) و نحوۀ اجرای آنها یعنی درون سپاری  (که توسط خود سازمان و در محیط سازمان برگزار می شود) و برون سپاری  (که توسط سازمانهای آموزشی آزاد برگزار می شود) در توانمندسازی کارکنان و ارتباط آن با ویژگیهای این افراد ( متغیرهای جمعیت شناختی) در سال 1390 است. این تحقیق در ردیف تحقیقات شبه آزمایشی قرار می گیرد که با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون اجرا شده است. ابزار سنجش در این پژوهش پرسشنامه ای بوده است که توسط اسپریتزر و میشرا  (1992) طراحی شده و توسط اسپریتزر  (1995) بر اساس الگوی توانمندسازی توماس و ولتهوس توسعه یافته و بعدها بُعد اعتماد از پرسشنامه میشرا به آن افزوده شده است. جامعه آماری کلیۀ کارکنان تعاونیهای خدماتی شهر شیراز را در بر می گیرد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران و روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده شده است. در این پژوهش با استفاده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی مشخص شد که انواع آموزش می توانند باعث بهبود توانمندی کارکنان شوند، اما این تأثیر به یک میزان نیست. در این میان، شیوه کارگاهی برون سپاری بیشترین تأثیر و شیوه کلاس درس درون سپاری کمترین تأثیر را در توانمندسازی کارکنان داشتند. همچنین مشخص شد جنس و سن افراد نمی توانند اما تحصیلات و سابقه می توانند در میزان توانمندی حاصل از آموزش مؤثر باشند به طوری که هرچه سطح تحصیلات و سابقه افراد کمتر باشد، تأثیر آموزش در توانمندسازی کارکنان بیشتر است.  

تبلیغات