هدف اصلی این پژوهش، تبیین شایستگی های عمومی مدیران ارشد سازمان های دولتی افغانستان است. با توجه به ماهیت توصیفی تحقیق، این پژوهش مبتنی بر راهبرد داده بنیان و مدل نظری استراوس و کوربین به عنوان رویکرد پژوهشی استفاده شده است. در این رویکرد مقولات فرعی در سلسله روابطی به یک مقوله مرتبط می شوند که بیانی از شرایط علی، پدیده، شرایط مداخله گر، شرایط زمینه ای، تعامل ها و پیامدهاست. گردآوری اطلاعات پژوهش مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته با 20 نفر از مدیران ارشد سازمان های دولتی استادان هرات افغانستان بوده است که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده اند. نتایج نشان داده است که مهارت های ارتباطی، توانایی های حل تعارض، توانایی مدیریت استرس، توانایی مدیریت بحران، مدیریت زمان، حل مساله، توانایی تفویض اختیار، مهارتهای مذاکره و گفتگو، مهارت های غیرکلامی و مهارتهای کوانتمی به عنوان پدیده محوری. تجربه و تخصص، آگاهی ها، هوش و ذکاوت، روحیه و خط مشی فکری و ویژگی های شخصی به عنوان شرایط علی مطرح بوده که دارا بودن آنها برای مدیران ارشد شایسته سالاری، توسعه پایدار، بهره وری و عدالت اجتماعی را در پی خواهد داشت. هر چند در این الگو، عوامل زمینه ای (نظیر مهارتهای مدیریتی، مهارت های ادراکی، مهارت های فنی و مهارت های سیاسی) و شرایط مداخله گر (موانع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، شناختی و اقتصادی) روابط را تحت تاثیر قرار داده است.