آیات قرآن کریم و احادیث معصومین(ع) در تکوین و تطور باورهای متفکران مسلمان اعم از متکلمان، فیلسوفان و عارفان، ادیبان و شاعران تأثیرگذار بوده است. بسیاری از متکلمان و این قبیل فیلسوفان، به گونه-های متفاوت از آیات و روایات استفاده کرده اند. گاهی از آن به عنوان شاهد و قرینه و زمانی فراتر از آن در شکل دادن مبنای مهم کلامی یا فلسفی خود به سراغ این آیات رفته اند. برای نمونه، در قلمرو شعر و ادبیات، تأثیر این آیات از دیرباز و از روزگار رودکی گرفته تا دوران معاصر در قالب اقتباس، تضمین، استقبال و دیگر بهره گیری در صور شعری بازتاب یافته است. وجه غالب شخصیت علمی افضل الدین مرقی کاشانی، جنبه های کلامی، فلسفی و بعضاً عرفانی اوست. نکته درخور توجه آنکه، بابا افضل با توجه به چنین پیشینه شخصیتی و با لحاظ رویکردهای مذکور، آن دسته از آیاتی را مورد توجه قرار داده است که مستقیم یا غیرمستقیم با مبانی و دیدگاه های نظری او ارتباط دارد. مواجهه بابا افضل با آیاتی که با عنوان معارف قرآنی موسوم است، و پیوند آن با موضوع نفس، مورد اهتمام نگارنده در این بررسی است. رهیافت این مقاله، دریافت این نکته بنیادین است که در فرازهای مختلف، بابا افضل، همسو با دیگر متکلمان مسلمان همچون خواجه نصیرالدین طوسی، از جنبه های ذوبطون آیات قرآنی در تحکیم مبانی خود بهره گرفته است.