حادث یا قدیم بودن کلام الهی از مباحثی است که معتزله و اشاعره به آن پرداخته و عرفا آن را نَفَس الرّحمان الهی گرفته اند که نه قدیم است و نه حادث. در نوشتار حاضر بحث بر سر چگونگی دریافت وحی توسط نبی است که این کلام الهی برغم حادث یا قدیم بودن آن، چگونه در قالب الفاظ به ظهور میرسد. برخی از معتزله آن را از جنس اصوات و الفاظ دانسته اند و گروهی از اشاعره آن را حقیقتی نفسانی تلقی کرده اند که اصوات و الفاظ حاکی از آن هستند. ابن عربی بین کتاب الله و کلام الله فرق قائل شده و اختلاف در عربی و عجمی بودن را به کتاب نسبت میدهد نه کلام الله، و الفاظ قرآن کریم را کلام خدا میداند نه کلام رسول، و نزول آن بر قلب پیامبر(ص) را بصورت زبانی میداند، یعنی پیامبر(ص) قرآن را با همین حروف و کلمات عربی دریافت میکند و خودش در آن دخل و تصرفی ندارد . قونوی نیز در شرح آن گفته که صورت وجودی عینی قرآن مانند صورت ادارکی آن است، پس قرآن نور بالذات است.