آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

اراده در انسان همراه با تصور، تصدیق و تغییرات نفسانی، حادث می شود. مسلماً این اراده، سزاوار ذات واجب الوجودی خداوند، نیست. از سوی دیگر، می دانیم ذات باری تعالی از ازل متصف به جمیع صفات کمالی است. اراده نیز از صفات کمال است و بنابراین، عقلا ذات باری تعالی نمی تواند خالی از این کمالِ ازلی باشد. لذا ملاصدرا در همه آثار فلسفی خود، اراده را از صفات ذاتی و همان علم، شوق و ابتهاجِ خداوند به نظام اصلح می داند. اما ظاهر روایات، با رد اراده ذاتی و وحدت آن با علم، تاکید دارند اراده خداوند صفتی حادث و همان احداث و فعل اوست. صدرا برای رفع تقابل میان دیدگاه عقل و روایات، در موضعی از شرحش بر اصول کافی، ضمن تاکید بر اراده ازلی و عینیت آن با علم، اراده حادث را نیز پذیرفته و قائل است اراده نیز مانند علم دارای مراتب است که بالاترین مرتبه آن اراده ازلی اجمالی و پایین ترین مرتبه آن اراده تفصیلی یا همان اراده حادث است. اما این دیدگاه با توجه به شدت تاکید روایات بر نفی اراده ازلی و عدم عینیت آن با علم، چندان راهگشا نیست. در این مقاله پس از گزارش آراء صدرا و مضامین روایات، برای حل این تقابل، پیشنهاد می شود، اراده ازلی خداوند را می توان به معنای قدرت بر اراده دانست. و اراده حادثِ مورد تاکید در روایات را به معنای ظهور و فعلیت آن به حساب آورد. لذا خداوند از ازل اراده دارد؛ اما از ازل اراده نمی کند. تاکید روایات بر حدوث اراده، ناظر به مقام اراده کردن خداوند است که با تحقق آن، فعل ضروری می شود و زاید بر ذات است. به همین دلیل موجب تغییر در ذات الهی نخواهد شد.

تبلیغات