آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

از نخستین اعزام سپاهیان سامانی به سوی قزوین و ولایات مرکزی در سال 287  تا آخرین کوشش برای بازپس گیری قزوین در سال 335 نیم قرن طول کشید. سلطه بر قزوین به سه سبب صورت گرفت: بهانه مقابله با تعرض قوای علویان؛ حمایت خلیفه عباسی در سرکوب مخالفان سیاسی، مذهبی و توان جنگی امیر اسماعیل سامانی. بر اثر ضعف داخلی، تسلط بر قزوین تنها با تقویت حاکمان دیلمی دست نشانده ممکن بود. سرداران دیلمی در آغاز موجب تثبیت سامانیان در غرب خراسان و رضایت عباسیان شدند، ولی با گذشت اندک زمانی، همچون مدعیان بر سامانیان و در جامه مؤسسان دولتهای زیاریان و بویهیان سر برآوردند. تقارن میان قدرت یابی دیلمیان و تضعیف سامانیان، سبب ناکامی در استیلا بر قزوین و دیگر نواحی مرکزی ایران بود و دولت سامانیان تا پایان حیات در 395 دیگر بر قزوین دست نیافت. رفتار امیران سامانی با مردم قزوین در تاریخ ایران، نمونه ای از مردمسالاری بوده است. در مقاله حاضر به این سؤال پاسخ داده می شود که تسلط پنجاه ساله سامانیان بر قزوین چه تاثیری بر اوضاع این ناحیه داشت؟

تبلیغات