اسطوره در جهان همواره با حوزه قدرت و هویت رابطه تنگاتنگی داشته است. نقش آن نیز در ایران مستثنی از این وضعیت نیست، چراکه تاریخ جغرافیای ایران همواره زایشگر اساطیر گوناگون بوده است. امرسیاسی و سیاست نیز در پیوند با این وضعیت قرار داشته و هیچ گاه به دوراز اسطوره گرایی قرار نبوده است. اساطیر موجب تداوم و بازتولید رفتاری بویژه از طریق کهن الگوهای جمعی اند، این کهن الگوها در طول تاریخ تداوم داشته و در حافظه تاریخی و ناهشیار جمعی باقی مانده اند. متون کهنی چون اوستا متأثر از اسطوره و تولیدگر اسطوره های نو به اشکال مختلف در زندگی و قدرت می باشد. بطور نمونه؛ کهن الگوهای قهرمان، پیرفرزانه، آنیما و آنیموس و امثالهم بر امرسیاسی در ادوار تاریخی مختلف ایران اثر گذاشته و در تحولات آن نقش داشتند. بر همین روال امروزه نیز سیاست و هویت اثرپذیری زیادی از اسطوره گرایی دارد، که از طریق حافظه جمعی جریان دارد. به نظر می رسد این وضعیت در ایران با شدت بیشتری همراه است.