آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

نظریه ی ابصار در سازواره ی اندیشه ی سهروردی ازآن جهت اهمیت دارد که نه تنها مجالی برای بسط نظریه ی خاص او درباب علم اشراقی براساس نظام نوری است، بلکه تلاش های او را برای طبیعیاتی از جنس دیگر موجه می سازد. نظریه ی ابصار سهروردی به واقع بنیانی مابعدالطبیعی برای تعیین جایگاه خاص نفس در هستی و نیز جایگاه خاص علم النفس اشراقی در میان یک انسجام الهیاتی است. نگارنده ی این مقاله بر آن است تا با نگاه دوباره به مبانی فلسفه ی سهروردی، به مسأله ی ابصار بپردازد و از این خلال، نقدهای وارد بر شیخ اشراق را در آثار ملاصدرا داوری کند. همچنین به دفاعیات سبزواری و ارزیابی آن ها نیز پرداخته خواهد شد. به زعم نگارنده، اختلاف نظر این دو فیلسوف درباب ابصار، به اختلاف مبانی آن ها بازمی گردد و در نتیجه، نقدهای صدرا محصول عدم لحاظ مبانی شیخ اشراق در طبیعیات و مابعدالطبیعه ی اشراقی است.

تبلیغات