آرشیو

آرشیو شماره ها:
۹۴

چکیده

متن

جنگ صلیبى هشتم (9 ـ 668 ق) با هدف سرنگونى دولت حفصى در تونس روى داد. این جنگ بزرگ‏ترین و آخرین جنگ از مجموعه جنگ‏هاى کلاسیک صلیبى بود که هم‏زمان با حمله‏ى مغول به شرق روى داد. برخى از نویسندگان غربى آن را بیهوده‏ترین جنگ صلیبى دانسته‏اند. مقاومت مردم و علماى افریقیه و سرانجام شکست صلیبى‏ها، از مهم‏ترین حوادث تاریخى دولت حفصى است که نقش اساسى در عرصه‏ى روابط بین الملل داشت.
نگاهى به دولت حفصى
با فروپاشى دولت موحدین در مغرب و آندلس (667 ق)، قلمرو وسیع آنها بین چهار دولت (بنى مرین، بنى عبدالواد، بنى حفص، بنى الاحمر) تقسیم شد. مهم‏ترین این دولت‏ها توسط فرزندان شیخ عبدالواحد حفصى شکل گرفت که خود از اصحاب عشره، یاران خاص ابن تومرت بود و فرزندان او نیز از عناصر اصلى دولت صدساله‏ى موحدین بودند. دولت حفصى که در افریقیه (تونس) برپا شد و خود را جانشین خلافت موحدین مى‏دانست، در سال 627 قمرى توسط ابو زکریا عبدالواحد استقلال یافت. بعد از او پسرش ابوعبداللّه‏ محمد که بزرگ‏ترین امیر دولت حفصى بود، از امیر مکه لقب خلافتى المستنصر باللّه‏ گرفت و همه‏ى دولت‏هاى مغرب و آندلس و دولت ممالیک مصر و شام با او بیعت کردند. چهار دهه حکومت او از شکوفاترین دوره‏هاى تمدن اسلامى بود.
دولت حفصى روابط خوبى با دولت‏هاى مسیحى و مسلمانان برقرار کرد. 25 تن از خاندان حفصى به‏طور موروثى تا سال 981 قمرى به مدت 378 سال حکومت کردند. در اثر حملات متعدد پرتغالى‏ها و هم‏پیمانان آنها و نیز دولت عثمانى و رقابت این دول بر سواحل مدیترانه‏ى غربى، سرانجام، تونس تحت تصرف کامل دولت عثمانى در آمد و این دولت در سال 981 قمرى سقوط کرد. در یک نگاه، پیدایش حفصیان در آفریقاى شمالى، گویاى دولت قدرتمند و بزرگى است که حدود چهار قرن آن منطقه را تحت سلطه‏ى خود داشت. این دولت یادآور روزهاى آبادانى و رفاه اقتصادى و پیشرفت فرهنگى در تاریخ کشور تونس است. از جمله مهمترین حوادث سیاسى که در آغاز حکومت حفصیان روى داد حمله متحدان مسیحى با حمایت و هزینه کلیسا به تونس و اشغال شش ماهه‏ى بندر قرطَاجَنَّه بود. لوئى نهم(2) شاه فرانسه (د 1280 م) ـ پیشواى سیاسى صلیبى‏ها که در هاله‏اى از تقدس و معنویت یک مجاهد مسیحى شناخته شده بود ـ کار هماهنگى و تدارک حمله به تونس را سامان داد. در زمینه علل و نتایج جنگ صلیبى هشتم نظریات متفاوتى ارائه شده است که جا دارد مورد بررسى قرار گیرد.
زمینه‏ها و علل نبرد صلیبى هشتم
دلیل توجه به علل حمله‏ى لوئى نهم به تونس این است که او در جهت هدف ثابت خود، یعنى باز پس‏گیرى اورشلیم (بیت المقدس)، مى‏بایست به مقصد فلسطین و یا مصر حرکت مى‏کرد و در دعوت از سران دولت‏هاى صلیبى نیز همین مطلب را اعلام کرد، اما در دهمین روز سفر، در نزدیکى آب‏هاى تونس، طى جلسه‏اى خصوصى که فقط برخى از نزدیکان او و بعضى از رؤساى نیروهاى صلیبى همراه او حضور داشتند، اعلام کرد که پیش از شروع جنگ در شرق، قصد دارد به تونس حمله کند. دلایلى که در مورد این موضوع ذکر شده است عبارتنداز:
1. تحریک بازرگانان فرانسوى؛
2. موقعیت جدید تونس در جهان اسلام و انتقام شکست لوئى در مصر و پاسخ به تحقیر او توسط مستنصر؛
3. امید به مسیحى شدن تونس؛
4. توطئه پادشاه صقلیه (سیسیل).
در ذیل به شرح و بسط هر یک از موارد فوق مى‏پردازیم.
در بین دلایل متعددى که در این مورد ذکر شده است، ابن خلدون، ضمن توجه به هدف و انگیزه‏ى اصلى فرنگى‏ها، به بهانه‏ى ظاهرى آنها براى حمله به تونس اشاره کرده است. او با ذکر سابقه‏ى جنگ‏هاى صلیبى، به‏طور مجمل از تصرف سواحل شام توسط فرنگى‏ها و آرزوى آنها در بازپس‏گیرى اورشلیم (بیت المقدس) یاد کرده است. باز پس‏گیرى بیت المقدس در 538 قمرى به‏دست صلاح الدین ایوبى و بازگشت متصرفات صلیبیون در شام به دامن اسلام، باعث شد آنها پس از گذشت سال‏ها، بار دیگر در اواسط قرن هفتم دور جدیدى از جنگ‏هاى صلیبى را براى استرداد بیت المقدس آغاز کنند.1 اولین دور این حملات به مصر بود که به شکست مفتضحانه‏ى صلیبى‏ها در سال 647 قمرى منتهى شد. لوئى نهم که رهبرى جنگ را به عهده داشت، به شدت تحقیر و در اسکندریه زندانى شد و سرانجام با فدیه‏اى سنگین و به شرط این‏که دیگر به خاک مسلمانان تجاوز نکند، آزاد گردید؛ اما اندکى بعد، نقض پیمان کرد و به بهانه‏ى ظلم سلطان حفصى نسبت به بازرگانان فرانسوى به تونس حمله کرد.2 ابن شماع درباره‏ى جزئیات داستان بازرگانان فرانسوى، مى‏نویسد:
یمانى [الُلِیانى]3 300 هزار دینار طلا از تجار فرانسوى براى مدت معینى قرض کرده بود؛ اما هنگامى که آنها چنین مطلبى را ادعا کردند، با انکار سلطان حفصى روبه‏رو شدند لذا به لوئى نهم شکایت بردند و او را به جنگ با تونس تحریک کردند. طرح تحریک تجار فرانسوى بهانه‏اى بود که شاه فرانسه براى حمله به تونس از آن استفاده کرد؛ زیرا زمانى که مستنصر از عزم لوئى براى حمله به تونس آگاه شد، گروهى را در سال 667 قمرى / 1269 میلادى همراه با مبالغى طلا نزد او فرستاد تا مسائل بین بازرگانان تونسى و فرانسوى فیصله یابد و با مذاکره از حمله‏ى وى جلوگیرى شود. لوئى طلاها را گرفت و گفت: منتظر جنگ در خاک خود باشید. در همین جلسه یکى از فرستادگان مستنصر قصیده‏ى ابن مطروح، شاعر مصرى، در هجو لوئى در شکست مصر را خواند. مفاد این قصیده، زندانى شدن لوئى در مصر در خانه ابن لقمان را به او متذکر شده است.
قل للفرنسیس اذا جئتَه     مقال صدق من وزیر نصیح
دار ابن لقمان على حالها     و القید باق و الطواشى صبیح
هنوز این قصیده به پایان نرسیده بود که خشم لوئى را برانگیخت و از نقض عهد خود در مورد حمله به تونس عذر خواست و خود را براى حمله به تونس آماده کرد.4
این جملات حاکى از وجود افراد مختلف با نظرهاى متفاوت در هیئت نمایندگى مستنصر به پاریس است.
دلیل و بهانه‏ى دیگر لوئى در حمله به تونس این بود که گروهى از سربازان ترک در مراسمى از مقابل مستنصر عبور مى‏کردند؛ او گفت: این‏ها کسانى‏اند که طاغوت فرنگ را اسیر کردند5 و سپس آزاد نمودند. خبر تحقیر و تمسخر لوئى نهم در این مراسم به گوش او رسید و وى قصد حمله به تونس کرد.6
هدف او از حمله به مصر در 647 قمرى معامله با مسلمانان براى باز پس‏گرفتن اورشلیم در برابر دمیاط بود که با شکستى مفتضحانه مواجه شد و تحقیر ناشى از آن هم‏چنان بر دوش او سنگینى مى‏کرد، ولى از بیم تکرار آن تجربه، چشم از مصر دوخت و در پى آن بود تا آن شکست را در تونس جبران کند؛ زیرا تونس مورد توجه جهان اسلام قرار گرفته بود و خود را وارث حقیقى خلافت اسلامى معرفى مى‏کرد. بنابراین حمله به تونس مانند حمله به نقطه‏اى صاحب نفوذ در جهان اسلام بود و او گمان مى‏کرد که از این طریق مى‏تواند خواسته‏هاى خود در مورد فلسطین را به اجرا درآورد.7 در حقیقت ترس صلیبى‏ها از نزدیکى مصر و تونس، محرک واقعى لوئى براى حمله به تونس بود و صرف تحقیر لوئى در مراسمى با حضور سربازان ترک، نمى‏توانست انگیزه‏ى اصلى او باشد.
همچنین در رأس فعالیت‏هاى دول صلیبى، به ویژه اقدامات لوئى نهم، تلاش گسترده براى مسیحى کردن دولت‏هاى اسلامى بود. تونس از جمله حوزه‏هاى بسیار فعال این سیاست بود. از این‏رو، گروه‏هاى متعددى از راهبان و بزرگان کلیساى روم از آغاز پیدایش دولت حفصى، به ویژه از زمان روى کار آمدن المستنصر باللّه‏ که روابط دوستانه‏اى با دول مسیحى داشت، در شهرهاى تونس در کار تبلیغِ مسیحیت بودند. از جمله سرسخت‏ترین و مشهورترین این مبلغان که خود پرچم‏دار تبلیغ مسیحیت بود، ریمون لول (1233م ـ 1310م) بود.8 او بارها براى تبلیغ مسیحیت به شهرهاى مختلف تونس سفر کرد. از سوى دیگر، گروه زیادى از راهبان، لوئى را متقاعد ساختند که مستنصر و بسیارى از علماى تونس آماده‏ى پذیرش مسیحیت‏اند. برخى از محققان، همین مبشران مسیحى را از جمله عوامل مهم تحریک لوئى در حمله به تونس مى‏دانند؛9 اما قراین نشان مى‏دهد که این سخنِ موجهى نیست؛ چون مبلغان مسیحى بنابر مصالح سیاسى دولت حفصى و حفظ روابط تجارى با جمهورى‏هاى ایتالیا، به ویژه جنوا و نیز روابط خاص حفصى‏ها با صقلیه که با تسامح کاملى در جریان بود، به تونس رفت و آمد مى‏کردند. با این حال، فعالیت‏هاى مسیحیان از آغاز با مقاومت‏هاى جدى و خصومت‏آمیز مسلمانان روبه‏رو شد. فعالیت‏هاى ریمون لول، طراح عملیات مذهبى مسیحیان در شمال آفریقا، چندین بار در شهرهاى تونس تحریم شد؛ حتى وى در بجایه توسط قاضى شهر به زندان افتاد و سپس تبعید شد و سرانجام مردم در همین شهر او را کشتند. مسیحى شدن مستنصر به عنوان خلیفه‏ى مسلمین نیز پذیرفتنى نیست. او در رأس حوزه‏ى بزرگى از علما و فقها و دانشمندان مسلمان بود که حامى خلافت وى بودند. برونشویک آن را خدعه‏ى مستنصر مى‏داند.10 برخى از نویسندگان غربى هم به بى‏پایه بودن این مطلب تصریح کرده‏اند. رانسیمان مى‏نویسد:
لوئى به افسون برادر معتقد گشت که امیر تونس آماده‏ى قبول مسیحیت است و فقط یک قدرت‏نمایى کوچک کافى است تا او به جرگه‏ى مسیحیان درآید. شاید رنجِ بیمارىِ چشم، خرد لوئى را کور ساخته بود.11
حوادث بعدى و مقاومت سرسختانه‏ى تونس در برابر صلیبى‏ها نیز بطلان این مطلب را ثابت کرد.
شکست تلاش‏هاى سران صلیبى، به ویژه لوئى، در مسیحى کردن دولت‏هاى مغول نیز از جمله قراین بطلان مسیحى شدن مستنصر است. به‏طور کلى آنها نتیجه‏اى ناچیز از این برنامه به دست آوردند.12 مغول‏ها هیچ گاه آیین خود را به نفع مسیحیت ترک نکردند و صلیبى‏ها نه تنها در مسیحى کردن دولت‏ها موفق نبودند و همه‏ى دولت‏ها از قبول دعوت آنها امتناع کردند، بلکه سقوط دولت مسیحى بیزانس از دستاوردهاى منفى آنها در قرون وسطى بود.13
به هر حال، ظاهرا طرح قبول مسیحیت از سوى مستنصر، وسیله‏اى بود که لوئى از آن براى جلب حمایت پاپ و سران دول مسیحى و راهبان و مقدسان مسیحى براى شرکت در لشکرکشى استفاده نموده است؛ البته زمینه‏ى طرح چنین ادعایى در مورد تونس وجود داشت و چنانکه اشاره شد، روابط‏ى دوستانه‏ى مستنصر با مسیحیان، سابقه‏ى تاریخى عمیق و گسترده‏ى مسیحیت در تونس و میزان بالاى کار فرهنگى مبلغان کلیسا در آن‏جا و رفت و آمد زیاد تجار مسیحى و جمعیت مسیحى ساکن در برخى نقاط تونس، طرح چنین ادعایى را تا حدودى موجه جلوه مى‏داد؛ به همین جهت «بلافاصله بعد از آن‏که غازان خان، ایلخان مغول، شام را در 1299 میلادى / 697 قمرى در زیر نگین خود گرفت، ریمون لل [لول]، عازم شام شد و همه‏ى تلاش‏هاى خود را براى دعوت او به مسیحیت به کار بست؛ اما غازان که خود نومسلمانى غیور بود، احیانا به آسانى دل در گرو دوستى مسیحیان نمى‏نهاد. با مرگ غازان در 1316 میلادى، آخرین مجال اتحاد با مغول از کف رفت»؛14 به هر شکل، این مدّعا مستند به منابع معتبر نیست. تنها برونشویک به استناد به سخن یک مورخ غربى، با این قرینه که سال‏ها بعد یک امیر حفصى نیز به‏طور مخفى مسیحى شد، آن را بیان کرده است.15
توسعه‏طلبى و مقاصد شخصى برادر لوئى نهم، «شارل دانژو»16 که به تازگى از سال 1268 میلادى / 666 قمرى بر صقلیه دست یافته و در صدد تشکیل حکومت واحد در عرصه‏ى مدیترانه بود، از دیگر عوامل تحریک لوئى در حمله به تونس شمرده‏اند. دولت حفصى از زمان ابو زکریا، باج سالیانه‏اى به صقلیه مى‏پرداخت که مستنصر از پرداخت آن خوددارى کرد، لذا شاه صقلیه با شرکت در حمله‏ى صلیبى به تونس، مى‏توانست باج سالیانه‏ى خود را دوباره برقرار سازد.
سابقه‏ى روابط دوستانه‏ى دولت حفصى با دولت صقلیه به زمان حاکمیت خاندان هوهنشتافن که از مخالفان سرسخت لوئى نهم و برادرش و دستگاه پاپ بودند، برمى گردد؛ و صلیبى‏ها صقلیه (سیسیل) را خارى در چشم جهان صلیبى مى‏دیدند و اقدامات زیادى براى تصرف آن‏جا و سقوط خاندان هوهنشتافن انجام دادند. سرانجام، کلیسا از برادر لوئى نهم حمایت کرد و او را در سیسیل روى کار آورد. در پى سقوط خاندان مزبور در جزیره‏ى سیسیل معارضان و مخالفان حاکم جدید و گروهى از وفاداران آن خاندان به تونس رفتند. گویا گروهى از مخالفان شارل که در تونس تجمع کرده بودند، براى حمله به صقلیه آماده مى‏شدند. بنابراین لازم بود که صلیبى‏ها پیش از عزیمت به شرق، هرگونه مانعى را از سر راه بردارند و به همین دلیل ناگزیر بودند به دولت تونس که مخالفان آنها را پناه داده بود، حمله کنند.
و بالاخره اینکه دولت‏هاى مسیحى تحمل ظهور قدرت جدیدى را در عرصه‏ى خلافت اسلامى که بتواند دولت‏هاى اسلامى را متحد کند نداشتند؛ به ویژه این‏که مشروعیت دولت حفصى را در شرق جهان اسلام، دولت بزرگ ممالیک که خود را وارث خلافت عباسى مى‏دانست و بر مصر و شام حکومت مى‏کرد و جزیرة العرب را زیر نفوذ خود داشت، پدیرفته بود. اگر این دولت باعث اتحاد پایدار نیروهاى مغرب مى‏شد، منافع مسیحیان در مدیترانه و آندلس به خطر مى‏افتاد و مانع بزرگى در راه ادامه‏ى فعالیت‏هاى آنها مى‏گشت؛ بنابراین، وحشت از شکل‏گیرى یک قطب قدرتمند اسلامى در تونس مى‏تواند از مهم‏ترین علل حمله‏ى لوئى در حمله به تونس باشد. حوادث بعد از جنگ نیز ثابت کرد که شکست لوئى در این نبرد براى جهان مسیحى مصیبتى بزرگ و نیز مایه‏ى شادى و آرامش مسلمانان از ناحیه‏ى غرب بود. رانسیمان مى‏نویسد:
وقتى خبر آن به خاور زمین رسید مسلمانان نفسى آسوده برآوردند و مسیحیان ماتم گرفتند.17
ترکیب سپاه صلیبى هشتم
شاه قدرت‏طلب فرانسه، سن لوئى، با بیان اهداف خود براى پاپ کلیمون چهارم، هفت تن از شاهان مسیحى را به تشکیل لشکر صلیبى دعوت کرد. پاپ اموال کلیسا را براى تأمین هزینه‏ى جنگ در اختیار او قرار داد.18 در منابع از افراد زیر در ترکیب سپاه صلیبى یاد کرده‏اند:
1. لوئى نهم همراه سه فرزندش؛ 2. برادر او الفونس: کنت پواتیه و تولوز؛ 3. دختر و داماد لوئى: کنت ناوار؛ 4. کنت شمپانیا؛ 5. سفیر پاپ؛ 6. شاه انگلیس؛ 7، شاه برشلونه؛ 8. گروهى دیگر از بزرگان آندلس؛ 9. گروه انبوهى از راهبان که قصد رفتن به فلسطین داشتند.
ابن خلدون به نقل از پدرش که شاهد عینى جنگ بود، مى‏نویسد:
حدود شش هزار نیروى سواره و 30 هزار نیروى پیاده، با ناوگانى عظیم، متشکل از 300 کشتى کوچک و بزرگ وارد خاک تونس شدند.19
زمان و مسیر حرکت نیروهاى صلیبى
نقطه‏ى عزیمت نیروها از بندر ایق مورت (Aigue - morte) در جنوب فرانسه بود. مدت‏ها طول کشید تا همه‏ى نیروها در این بندر جمع شدند.20 در اول ژوئیه 1270 میلادى / آخر ذى القعده 668 قمرى، ناوگان صلیبى به سمت بندر کاقلیارى (Cagliari)در جزیره‏ى ساردنى (به گفته‏ى ابن خلدون ساردنى یا صقلیه) حرکت کردند و بعد از توقف کوتاهى در آن‏جا روانه‏ى تونس شدند و بدون هیچ مقاومتى وارد آب‏هاى قرطاج (قرطاجنه) بندرگاه پایتخت افریقیه، گردیدند و شبانه در محل مناسبى پیاده شدند. در خرابه‏هاى شهر قدیمى قرطاج، هنوز برخى خانه‏ها و بقایاى کاخ‏هاى آن باقى بود. آنان توانستند در آن شهر ویرانه مستقر شوند.21 شش ماه (یا چهار ماه و دو روز) نیروهاى صلیبى با حمایت کمک‏هایى که از سیسیل به آنها مى‏رسید، مترصد حمله به تونس و تصرف آن‏جا بودند.22
اعلام جهاد توسط مستنصر
مستنصر که عنوان خلیفه‏ى مسلمین و امیرالمؤمنین داشت، وقتى یقین حاصل کرد که لوئى نهم مصمم به جنگ و تصرف تونس است، اعلام جهاد نمود. او آمادگى برخورد با هرگونه تجاوز نظامى را داشت. از سویى چند شورش بزرگ داخلى را در سال‏هاى 648، 651، 652 و 664 قمرى سرکوب کرده23 و بر امور داخلى مسلط بود و از سویى دیگر حمایت همسایگان مغربى را نیز به همراه داشت. بَیْبَرس سلطان مملوک مصر هم به مجرد شنیدن حمله‏ى صلیبى‏ها به تونس، نامه‏اى به مستنصر نوشت و به او اعلام کرد در صدد تهیه‏ى نیروهایى از اعراب برقه و سایر نقاط براى کمک به اوست.24 مستنصر ضمن فراخوانى علما و بزرگان مغرب و آندلس از مهاجران و شیوخ موحدین، با آوردن آیه‏ى جهاد25 در آغاز نامه‏هاى فراخوانى خود، مردم را بسیج کرد.
پیش از رسیدن صلیبى‏ها به خاک تونس شورایى از بزرگان و علما و فقها در دربار مستنصر تشکیل شد که از مهم‏ترین تصمیمات اولین جلسه‏ى آن زمین‏گیر نمودن نیروهاى صلیبى در ساحل قرطاج بود، تا نتوانند به سایر نقاط ساحلى دست‏رسى پیدا کنند. گروهى از افراد این شورا اعتقاد داشتند به هیچ وجه به آنها اجازه‏ى ورود به بندرگاه پایتخت داده نشود.26 از دیگر اقدامات عاجل تونسى‏ها، تشکیل سپاه مخصوص هزار نفرى از نیروهاى کارآمد با لباس مخصوص بود که اطراف محل سکونت مستنصر را تا پایان جنگ در کنترل شدید خود داشتند؛ زیرا تونس با توجه به حضور انبوه یهودیان و مسیحیان وضعى خاص داشت و بارها شایعه کرده بودند که خلیفه به قیروان گریخته است.27
محاصره‏ى صلیبى‏ها
با اعلام جهاد، انبوهى از نیروهاى مردمى از نقاط مختلف به طرف تونس به راه افتادند که تعداد آنها از شماره خارج بود.28 نیروهاى اعراب و ملوک مغرب حضور فعال و چشم‏گیرى پیدا کردند. هفت لشکر به فرمان‏دهى شیوخ موحدین تشکیل شد. در این حین اعراب چندین‏بار از طریق بحیره به محل استقرار نیروهاى صلیبى شبیخون زدند. بحیره نقطه‏ى سوق الجیشى بسیار مهمى بود که با استفاده از آن‏جا، بندر قرطاج به‏طور کامل در محاصره قرار داشت. لوئى در آغاز، تهدید مستنصر مبنى بر این که اگر خاک تونس را ترک نکند، با سپاهى صد هزار نفرى روبه‏رو خواهد شد را جدى نگرفت؛ اما در نخستین درگیرى که در نیمه‏ى محرم 669 قمرى رخ داد و 500 تن از نیروهاى صلیبى کشته شدند، روحیه‏ى آنان در هم شکست. افزون بر این‏که نیروهاى مردمى و انبوهى از افرادى که نذر مرابطه29 داشتند، گروه گروه فرا مى‏رسیدند و حلقه‏ى محاصره‏ى صلیبى‏ها را با حضور انبوه خود تنگ‏تر مى‏کردند و کار را بر آنان سخت‏تر مى‏ساختند. با این حال، لوئى درخواست مهادنه و ترک جنگ از سوى مستنصر را رد کرد.30
بسیارى از زهاد و سران صوفیه در رأس دسته‏هاى بزرگ مردم در این اجتماع حضور یافتند و برخى از این شیوخ تا آخرین لحظه در میدان نبرد مقاومت کردند و جان دادند که قبر آنها در همان محل به صورت زیارتگاه درآمده است؛ از جمله «سیدى عمار» از رهبران مجاهدان که در این جنگ کشته شد و قبر او در این محل باقى است. شور و شوق مجاهدان در طى چند ماه جنگ وصف ناشدنى بود و مجموعه‏اى از «ادبیات جنگ» پدید آمد. مجاهدان اشعار ابن مطروح مصرى در هجو لوئى در شکست دمیاط و اشعار احمدبن الزیات تونسى را زمزمه مى‏کردند. در این زمان یکى از ادباى مصرى خطاب به فرنسیس سرود:
یا فرنسیس هذه اخت مصر     فتهیأ لما الیه تصیر
لک فیها دار ابن لقمان     و طواشیک منکر و نکیر31
علل شکست لوئى نهم
اعلام جهاد و حضور انبوه گروه‏هاى مردم، استفاده‏ى مناسب از موقعیت مهم و سوق‏الجیشى بحیره در محاصره کردن دشمن و استفاده از سلاح‏هاى مناسب شکست قطعى صلیبیان را در پى داشت.32 نوعى منجنیق که گلوله‏هاى حاوى خاکستر آتشین بر سر دشمن مى‏ریخت، نقش مهمى در این جنگ داشت. این گلوله‏ها جراحات دردناکى در ناحیه‏ى صورت و گلو ایجاد مى‏کرد و باد، غبار و خاکستر را وارد مجارى تنفسى آنها مى‏کرد و باعث تنگى نفس و خشکى ریه و سرانجام عفونت آن مى‏شد؛ آب آشامیدنى نیز با خاکستر آمیخته مى‏شد و در اثر نوشیدن آن، تب و اسهال سراسر اردوگاه صلیبى را فرا گرفت و شمار زیادى را هلاک کرد. از جمله‏ى قربانیان، لوئى بود33 که قبر او در ساحل قرطاج در محلى به نام «سنت لوئى» معروف است.34
نویسندگان غربى با غلو در تأثیر عوامل طبیعى، مانند وبا و گرسنگى و تشنگى در شکست لوئى، در پى کاستن اهمیت جهاد و مقاومت مسلمانان بوده‏اند.
استیصال صلیبى‏ها
حلقه‏ى تنگ محاصره، صلیبى‏ها را زمین‏گیر و از نزدیک شدن به پایتخت دولت حفصى یکسره ناامید ساخت. یأس و بیمارى و بى‏آبى و بى‏غذایى و افسردگى و خستگى ناشى از 4 یا 6 ماه جنگ، شکست ناوگان شارل دانژو، شاه سیسیل، براى دست‏یابى به بحیره و قطع تماس او با صلیبى‏هاى محاصره شده در قرطاج، آنها را در تنگناى وحشتناکى قرار داد.35 مرگ لوئى بر شدت این بحران افزود؛ به‏طورى که برخى از منابع مرگ لوئى را تنها علت ترک تونس توسط صلیبى‏ها دانسته‏اند.36 در متون عربى نیز آمده است که آنها از این‏که در کار جنگ فروماندند، و فصل سرما نیز نزدیک بود، درخواست صلح کردند؛ و مستنصر صلح را به این شرط که خاک تونس را ترک کنند، پذیرفت اما به تصریح برخى از منابع، چون وبا شایع شد و به اردوگاه مسلمین هم سرایت کرد، سلطان از ترس این‏که مبادا مجبور به ترک تونس شود، درخواست صلح را پذیرفت. صلیبى‏ها دو روز بعد از پیمان صلح، با به جا گذاشتن غنایمى، از جمله هشتاد دستگاه منجنیق، به سرعت تونس را ترک کردند.37
اختلاف در قبول صلح
در ربیع الاول سال 669 قمرى گروهى از فقها در مجلسى بر مشروعیت معاهده‏ى صلح شهادت دادند. ابوزیان محمد بن عبدالقوى امیر بنى توجین واسطه‏ى عقد صلح بین مسلمین و صلیبى‏ها بود.38
پیش از انعقاد پیمان صلح، اختلاف شدیدى بین سران و فقها و بزرگان دولت حفصى در مشروعیت صلح درگرفت؛ به‏طورى که در یکى از جلسات گفت‏وگو، مستنصر خشمگین شد و دستور تعطیل آن جلسه را صادر کرد. به هر حال، برخى از افراد سرشناس و فقهاى بزرگ، چون قاضى القضاة دولت حفصى ابن خبّاز و فقیه ابن عجلان و... از شرکت در جلسه‏ى صلح و امضاى آن خوددارى کردند. برخى از منابع به مشکوک بودن معاهده‏ى صلح به دلیل آن‏که هیچ کدام از مذاکرات توسط شیوخ موحدین صورت نگرفته است، اشاره کرده‏اند.39 یکى از مناظرات فقهى مهم در دوره‏ى حفصى، مناظره بر سر این صلح بود که بین ابن زیتون، کارگزار اصلى صلح، با یک فقیه مخالف صلح به نام احمد بن عجلان روى داد.
بررسى مفاد پیمان صلح
مفاد پیمان صلح بر محور آزادى تجارى و فرهنگى براى رعایاى دول مسیحى و برخى تعهدات حقوقى متقابل است.
1. برقرارى صلح با دول شرکت کننده در جنگ؛
2. آزادى اسرا؛
3. امنیت متقابل؛ بازرگانان و مسافران؛
4. ممنوعیت پناهندگى مخالفان؛
5. آزادى راهبان و کشیشان در تبلیغ و ساخت کلیسا در تونس؛
6. پرداخت غرامت جنگ توسط سلطان حفصى؛
7. ادامه‏ى پرداخت باج سالیانه دولت حفصى به صقلیه؛
8. پرداخت 11 قنطار طلا و ده قنطار نقره‏ى خالص در طى 15 سال توسط دولت حفصى به صلیبى‏ها.40
پرداخت غرامت جنگى و اموال زیادى که ابن خلدون آن را ده حِمْل مال، و برخى از منابع 1100 قنطار طلا و 10 قنطار نقره گزارش نموده‏اند، خسارت بزرگى براى مردم تونس بود. ابن خلدون مى‏نویسد:41 سلطان با پرداخت این مال از روى طیب نفس، مردم را مغبون ساخت. از آثار مخرب جنگ براى تونس، کاستن بنیه‏ى مالى دولت حفصى بود. مبالغ هنگفتى صرف هزینه‏ى جنگ و خرج نیروهاى شرکت کننده در آن شد.42 به تصریح برخى از منابع همه‏ى اموالى که ابو زکریا پدر مستنصر جمع کرده بود، تلف شد.43 گویا على‏رغم هزینه‏ى سنگینى که بر دولت نوپاى حفصى تحمیل شد، این دولت آرامش و ثباتى را که براى بقاى خود نیاز داشت، به دست آورد. چند ماه بعد از پیمان صلح، روابط دوستانه‏ى مستنصر با دولت آراگون و چند دولت دیگر مسیحى از سر گرفته شد. دولت‏هاى مسیحىِ شرکت کننده در جنگ، بعد از جنگ دچار تفرقه شدند44 و در موضع ضعیفى نسبت به دولت حفصى قرار گرفتند. اما دولت صقلیه برقدرت‏طلبى خود پایدار ماند و گویا تنها دولتى که از این معاهده سود برد صاحب صقلیه بود.45
در ارزشیابى مفاد پیمان صلح باید گفت که در ظاهر تأمین کننده‏ى بسیارى از منافع مالى دول مسیحى، اما به واقع منافع سیاسى آن مطلوب دولت حفصى بود و این نشان مى‏دهد که مستنصر حفصى حاضر به پرداخت هزینه‏ى مالى سنگین براى حفظ نوعى روابط پایدار سیاسى با دولت‏هاى فعال اروپایى، چون آراگون و قشتالى‏ها و جمهورى‏هاى جنوب ایتالیا بوده است. برونشویک هم تصریح مى‏کند که: چون متن معاهده متضمن مسائل مالى بود و رنگ اقتصادى داشت، مستنصر حفصى به سرعت آن را پذیرفت.46 به هر حال برقرارى دیپلماسى پایدار برپایه روابط تجارى دوستانه با دول اروپایى از پیروزى در یک جنگ نظامى بر این دول براى مستنصر حفصى از اهمیت بسیار بالاترى برخوردار بود.47
موقعیت سیاسى دولت حفصى
چون دولت حفصى بین چند دولت جوان قدرت‏طلب و مهاجم که همواره آماده‏ى انعقاد پیمان‏هایى با رقباى اروپایى علیه او بودند، قرار گرفته بود، جنگ نمى‏توانست بقاى دولت او را تضمین کند. دولت‏هاى بنى مرین در مغرب اقصى، بنى عبدالواد در مغرب اوسط، بنى الاحمر در جنوب آندلس و دول مسیحى فعال در صحنه‏ى بازرگانى و سیاسى مدیترانه، چون آراگون و قشتالى و جمهورى‏هاى تجارى جنوب ایتالیا که جز به منافع تجارى خود به هیچ چیز نمى‏اندیشیدند و نیز دولت سیسیل که معاصران از او با عنوان شیطان مدیترانه‏ى غربى یاد مى‏کردند، از هر سو دولت جوان حفصى را در محاصره داشتند؛ لذا این دولت مجبور بود سیاست مناسبى در مقابل آنها اتخاذ کند. از طرفى توسعه‏طلبى دولت مصر به سمت غرب و ادعاى خلافت در جهان اسلام که هم‏چنان جزو آرزوهاى دولت مصر بود، در تصمیم‏گیرى دولت حفصى نقش داشته است. بیبرس سلطان مملوک مصر در نامه‏ى تندى مستنصر حفصى را به شدت سرزنش کرد48 و او را به بى‏لیاقتى و عدم شایستگى احراز مقام خلافت مسلمین مورد نکوهش قرار داد؛ لذا حرکت بیبرس به سمت تونس، در تصمیم‏گیرى مستنصر در اتخاذ صلح چندان بى تأثیر نبود. بیبرس در چهار شوال 669 قمرى / 1270 میلادى، طرابلس غرب را محاصره کرد و در چند صد کیلومترى تونس قرار گرفت.49 از سویى مقابله‏ى طولانى دولت حفصى با موحدین براى کسب قدرت و احساس ضعف روانى از سقوط بغداد و بسیارى از نقاط مهم شرق که در تونس کاملاً هویدا بود در پذیرفتن صلح مؤثر بوده است. مورخان به ضعف روانى مسلمین نیز تصریح کرده‏اند. ابن قنفذ مى‏نویسد: «مستنصر با شنیدن اخبار قتل عام تاتارها در بغداد چندین روز بیمار شد».50 ابوالفداء، مورخ معاصر این حوادث، به ضعف مسلمین در این موقعیت اشاره کرده و مى‏نویسد: «کمک خدا و مرگ لوئى دولت اسلامى تونس را از سقوط نجات داد».51 سقوط تونس براى مسلمانان شرق، به ویژه دولت مصر، نتایج فاجعه‏آمیزى به بار مى‏آورد، لذا بیبرس در نامه‏ى خود به مستنصر او را به مقاومت دعوت کرد و قول هرگونه کمکى را داد.52
نتایج جنگ صلیبى هشتم
نبرد صلیبى هشتم، چنان‏که مورخ بزرگ معاصر آن (ابن خلدون) تصریح کرده است، وحشت و پراکندگى نیروهاى صلیبى را به دنبال داشت. این جنگ مقارن با اعلام خلافت حفصى در نقطه‏ى مهمى از غرب جهان اسلام و زمانى روى داد که همه‏ى دول اسلامى مجاور، خلافت حفصى را به رسمیت شناختند. این اتحاد موقت مسلمانان، نیروهاى صلیبى را مجبور ساخت تا حمله‏ى یکپارچه‏اى را براى تصرف تونس هدایت کنند. شکست صلیبیون در جنگ هشتم، الگویى براى مقاومت دولت‏هاى مسلمان در برابر دول متجاوز مسیحى شد و نشان داد که اتحاد موقت مسلمانان نیز کارساز است. در غرب مسیحى هم شکست سیاست جنگ صلیبى را به همراه داشت که خود پایان جنگ‏هاى کلاسیک صلیبى محسوب مى‏شد.
این مقاومت که ریشه‏هاى مردمى داشت و با رهبرى شیوخ و متصوفه‏ى بزرگ از اولیاى مورد احترام مردم هدایت مى‏شد، نیروى بى‏پایان مقاومت مردم مسلمان در شمال افریقا را نشان داد و به جهان مسیحى فهماند که اسلام در شمال آفریقا ریشه دارد. به دنبال شکست لوئى، جهان مسیحیت ماتم گرفت53 و مسلمانان احساس آرامش کردند؛ زیرا پیروزى لوئى در تونس به منزله‏ى حاکمیت مطلق بر سراسر مدیترانه بود و حلقه‏ى اتحاد میان مغولان و مسیحیان54 را به شکل مستحکم و پایدارى در شرق و غرب جهان برقرار مى‏ساخت. اولین نتیجه‏ى این اتحاد این بود که قدس براى همیشه شهرى مسیحى مى‏شد و اسلام براى همیشه از غرب جهان اسلام رخت برمى‏بست؛ بنابراین، در عرصه‏ى بین‏المللى، ناکامى نیروهاى صلیبى هشتم در رسیدن به اهداف واقعى خود، بزرگ‏ترین خسارت پایدار براى جهان مسیحیت و پیروزى ثمربخش براى مسلمانان بود.
على‏رغم آن‏که مسلمانان هزینه‏هاى هنگفت مادى و معنوى بسیارى را تحمل کردند، شکست صلیبى هشتم و انعقاد پیمان صلح باعث رونق تجارت در مدیترانه شد.55 جمهورى‏هاى جنوب ایتالیا روابط تجارى گسترده‏اى را در شهرهاى افریقیه برقرار ساختند. شکست سیاست‏هاى تسامح‏آمیز ابى عبداللّه‏ مستنصر، خلیفه‏ى دوم حفصى که زمینه‏ى فریبکارى لوئى هفتم براى فریفتن سران دولت‏هاى مسیحى در حمله به تونس را فراهم آورده بود، از دیگر نتایج جنگ صلیبى هشتم بود. از مهم‏ترین نتایج این جنگ، روشن شدن این نکته بود که غرب مسیحى، دیگر اجازه‏ى اتحاد مغرب بزرگ را نخواهد داد و با تمام وجود در برابر چنین اتحادى مقاومت خواهد کرد.
 
پى‏نوشت‏ها:
1. ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 10، ص 273 و ص 481. ابن اثیر، با عنوان «ذکر ظهور الافرنج الى الشام و مسیرهم الى دیار مصر» از این پدیده‏ى بزرگ تاریخى که چندین دهه به طول انجامید یاد کرده است.
2. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 12، ص 663 و ص 665.
3. ابن خلدون آورده است که «الُلِیانى» مسئولیت امور مالى دربار مستنصر را به عهده داشت و در سال 674 قمرى به دست مستنصر به قتل رسید. ابن خلدون، همان ص 665 و ر.ک: احمدبن حسین ابن قنفذ، الفارسیه، ص 125؛ محمد بن محمد السراج، الحلل السندسیه، ج 2، ص 152.
4. ابن خلدون، همان، ص 667.
5. لوئى بعد از شکست خفت‏بار در 647 قمرى در مصر به مدت یک ماه در اسکندریه زندانى شد. او را بر شترى سوار کردند و در حالى که روى او به پشت شتر بود، همراه با گروهى از بزرگان دربار در شهر گرداندند و او را با فدیه‏اى برابر با 500000 پوند آزاد کردند.
6. ابوالعباس ابن شماع، الادلة البینة النورانیة، ص 65 و 66.
7. گویا بزرگان مصر، در انتظار حمله‏ى انتقام‏جویانه‏ى لوئى بودند و به محض شنیدن خبر لشکرکشى لوئى استحکامات دفاعى خود در اسکندریه و... را تقویت کردند و دست به اقداماتى از این قبیل زدند؛ اما ناگهان با خبر حمله‏ى لوئى به تونس مواجه شدند.
8. روبار، برونشویک، افریقیه فى العهد الحفصى، ج 1، ص 189.
9. استیون رانسیمان، تاریخ جنگ‏هاى صلیبى، ج 3، ص 136، 512 و 521.
10. روبار برونشویک، همان، ص 88.
11. استیون رانسیمان، همان، ص 349.
12. همان، ص 560، 562، 563.
13. همان، ص 562.
14. ر.ک: همان، ص 521، 522.
15. روبار برونشویک، همان، ص 89.
16. شارل دانژویى در منطقه‏ى مدیترانه‏ى غربى به صورت شیطانى درآمد که مى‏بایست دفع شود. او براى به دست آوردن یک ایالت آفریقایى، جنگ صلیبى به راه انداخت و برادرش را در سال 1272 تحریک کرد و راهى تونس نمود تا تونس را اشغال کند؛ اما فقط مختصر خراج سالیانه عایدش شد. ر.ک: کالین مک، ایودى، اطلس تاریخى جهان، ص 328.
17. استیون رانسیمان، همان، ص 349.
18. ابن خلدون، همان، ص 665 و 666؛ احمد بن حسین ابن قنفذ، الفارسیه، ص 131.
19. ابن خلدون، همان، ص 668.
20. استیون رانسیمان، همان، ص 349.
21. مستنصر بعد از جنگ دستور داد این خرابه‏ها را با خاک یکسان کنند به‏طورى که به هیچ وجه قابل استفاده نباشد.
22. ابن خلدون، همان، ص 669.
23. ابن قنفذ، همان، ص 119 و 127.
24. تقى‏الدین احمد مقریزى، السلوک لمعرفه دول الملوک، ج 2، ص 77.
25. توبه: آیه‏ى 41.
26. ابن خلدون، همان، ص 668.
27. همان، ص 670.
28. همان، ص 669.
29. مرابطه از سنت‏هاى فقهى مسلمانان بویژه در مناطق ثغور و مرزها بود. آنها جهت پاسدارى از مرزهاى مسلمین در برابر هجوم کفار نذر مى‏کردند، مدتى در آن‏جا به سر برند.
30. ابوالعباس ابن شماع، همان، ص 66 و 67.
31. ابن قنفذ، همان، ص 110.
32. روبار برونشویک، همان، ص 91.
33. در مرگ لوئى دلایل متعددى ذکرشده است: 1. وبا؛ 2. شمشیر مسمومى که مستنصر براى او فرستاد؛ 3. تیرى که در میدان جنگ به او اصابت کرد. او در 25 اوت 1270 در 56 سالگى مرد. ر.ک: محمد السراج، همان، ص 151، احمد ابى الضیاف، اتحاف اهل الزمان ص 206؛ ابوالعباس ابن شماع، همان، ص 67.
34. احمد بن ابى ضیاف، همان، ص 206.
35. همان.
36. على بن ابى زرع الفاسى، الانیس المطرب، ص 404.
37. ابن خلدون، همان، ص 671.
38. همان.
39. روبار برونشویک، همان، ص 94.
40. احمدبن ابى ضیاف، همان، ص 206.
41. ابن خلدون، همان، ص 671.
42. ابن خلدون، همان، ص 670.
43. محمد بن محمد سراج، همان، ص 152.
44. ابن خلدون، همان، ص 671. ابن خلدون تصریح مى‏کند فرنگى‏ها بعد از این جنگ، دچار ضعف و تفرقه شدند و این جنگ آخرین نمایش قدرت آنها بود.
45. روبار برونشویک، همان، ص 93.
46. همان.
47. نظر به نیاز و اهمیت این گونه روابط براى حفصیان، معاهده‏ى صلح 1270 میلادى، در 1285 به مدت 25 سال دیگر تمدید شد.
48. مقریزى، همان، ج 2، ص 77.
49. «... بیبرس نبردهایى در نوبه و لیبى بر ضد همسایگان آفریقایى مصر انجام داد...» ر.ک: مجموعه نویسندگان، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه احمد آرام، ص 295.
50. ابن قنفذ، همان، ص 121.
51. اسماعیل ابى الفداء، المختصر فى اخبار البشر، ج 3، ص 188.
52. همان.
53. استیون رانسیمان، همان، ج 3، ص 350.
54. بنا به روایتى، اباقاخان مغول، چند ماه پیش از جنگ صلیبى هشتم طى نامه‏اى مراتب دوستى خود را به لوئى نهم اعلام کرد و گفت در صورت حمله لوئى به فلسطین از کمک‏هاى نظامى و مالى مغول برخوردار خواهد شد. اما کمک‏هاى مغول عملى نشد و لوئى نهم به تونس حمله کرد. (ر.ک: استیون رانسیمان، تاریخ الحروب الصلیبیه، ترجمه السید الباز العرینى، ج 3، ص 569.
55. گویا در تحقیقات جدید بر اساس این گونه گزارش‏ها از صلح دولت حفصى با دول اروپایى به عنوان راه حل غیر شرافتمندانه اما روش آسان و مطلوب جهت تأمین مصالح دولت حفصى یاد شده است. ر.ک: شارل اندرى جولیان، تعریب، محمد المزالى و...، تاریخ افریقیا الشمالیه، ج 3، ص 181.
منابع:
ـ ابن اثیر، عزالدین، الکامل فى التاریخ، چاپ سوم (بیروت دارالکتب العلمیة، 1418).
ـ ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، موسوعة ابن خلدون (تاریخ ابن خلدون)، (بیروت، دارالکتب اللبنانى، 1420).
ـ ابن شماع، ابوالعباس، الادلة البنیة الفورانیة (تونس مطبعة العرب، 1936م).
ـ ابن قنفذ، احمد بن حسن، الفارسیه (تونس، الدارالتونسیه للنشر، بى‏تا).
ـ ابى الضیاف، احمد اتحاف اهل الزمان (تونس، الدارالتونسیه للنشر، 1989).
ـ ابوالفداء، اسماعیل، المختصر فى البشر، (مصر، مطبعه الحسینیه المصریه، بى‏تا).
ـ ایودى، کالین مک، اطلس تاریخى جهان از آغاز تا امروز، ترجمه فریدون فاطمى، چاپ سوم (تهران، نشر مرکز، 1369).
ـ برونشویک، روبار، افریقیة فى العهد الحفصى (بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1988).
ـ جولیان شارل آندره، تاریخ افریقیا الشمالیه، ترجمه محمدمزالى، چاپ پنجم (بیروت، دارالتونسیه للنشر، 1985م).
ـ رانسیمان، استیون، تاریخ جنگ‏هاى صلیبى، ترجمه زهرا طباطبایى (تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360).
ـ ــــــــــــــــــــــــــــ، تاریخ الحروب الصلیبیه، ترجمة السید الباز العرینى، ط 3 (قاهره، 1993).
ـ السراج، محمدبن محمد، الحلل السندسیه فى اخبار التونسیه (بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1984).
ـ الفاسى، على بن ابى زرع، الانیس المطرب بروض القرطاس (رباط، دارالمنصور، 1972).
ـ مجموعه نویسندگان، تاریخ اسلام کمبریج، ترجمه احمد آرام، چاپ دوم (تهران، انتشارات امیرکبیر، 1378).
ـ المطونى، محمد، السلطنة الحفصیه (بیروت، دارالغرب الاسلامى، 1406).
ـ مقریزى، تقى‏الدین احمد، السلوک لمعرفة دول الملوک (بیروت، دارالکتب العلمیه، 1997).

تبلیغات