درخت از دورترین ایام، در اساطیر، آیین ها و کیش های عرفانی، دارای اهمیت بوده است. بسیاری از اقوام باستانی، آن را به عنوان نماد جایگاه خدایان یا خود خدا می پرستیدند. در دوره های بعدی نیز وسیله صعود به آسمان و یکی از راه های برقراری ارتباط با خدایان بوده است. در متون عرفانی، از نماد درخت برای تبیین مفاهیم گوناگون استفاده شده است. تکرار مضمون درخت در اساطیر و عرفان، این سؤالات را برای نگارندگان ایجاد کرد: 1. کارکردهای درخت در عرفان چه ارتباطی با کارکردهای اسطوره ای آن دارند؟ 2. نماد درخت از اسطوره تا عرفان، چه مراحلی از دگردیسی را پشت سر نهاده است؟ در این جستار با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، ارتباط میان مضامین عرفانی درخت و باورهای اساطیری بررسی می شود. مطابق نتایج، برخی از کارکردهای درخت در عرفان که عبارت اند از: نمادینگی تجلی گاه خدا، معرفت، انسان کامل و آفرینش، صورت تحول یافته کارکردهای درخت در دوران اساطیری است. باورهای اسطوره ای با رشد فکری بشر، تغییر چهره داده اند، صورتی معقول یافته اند و به شکل متعادل تری در ادیان نمود پیدا کرده اند. این باورهای تعدیل شده، بر اثر مجاورت یا تأثیرپذیری عرفان اسلامی از ادیان و نحله های عرفانی قدیمی تر، وارد ادبیات عرفانی شده اند.