نماد گونه ای از بیان است که بدون داشتن قرینه ای، علاوه بر مفهومی ظاهری، طیف معنایی گسترده ای را به خواننده القا می کند و بیان کننده تجربه ای غیرمحسوس با قابلیت چندمعنایی و عدم قطیعت مدلول ها است؛ ازاین رو نماد، مصادیق متعددی پیدا می کند و یگانه راه درک معنی آن، تأویل و تفسیر است. بر این پایه برای رسیدن به معنای نماد، باید از روساخت به ژرف ساخت، با در نظر گرفتن ساختار و بافت متن گذر کرد. مولانا هم شاعری عارف و معناگراست که از نماد برای پرداخت الگوهای فکری خود بهره گرفته است. توجه فوق العاده او به محیط طبیعی و ظرایف و دقایق آن، بستری برای پردازش مفاهیم ذهنی او شده است. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی، مضامین اندیشگانی مولانا از جمله اندیشه بازگشت، خاموشی، سَهَر، سفر، قبض و بسط، عشق و ... را مورد تحلیل و تبیین قرار می دهد و نگارندگان با کشف نشانه های موجود در متن، کوشیده اند به لایه های متنوع و متضاد فکری مولانا دست یابند تا از این طریق، بتوان به شناخت کامل تر شخصیت و عرفان مولوی نزدیک شد. در این پژوهش، نمادهای برجسته الگوهای حیوانی بررسی شده است.