آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

مولانا در اشعار غنایی مثنوی که حاصل تعامل سازنده و دوجانبه بنده با معبود است پارامترهایی در معرفت و وصال حق دخیل می داند. نغمه های عارفانه ی این اثر سترگ، حاصل قلبی سرشار از عشق و معرفت به خالق است. برای متحلی شدن به این درجه از محبت، ساز و کارهایی در مثنوی منعکس شده است. اولین ابزار لازم، عقل و برهان است؛ البته نه هر عقلی با هر کیفیتی. مولوی یکی از مهمترین کارکردهای عقل را فهم باورهای دینی و رفع تعارض و تناقض از مدعیات دینی می داند، تمام تعریف و تمجیدی که وی از جایگاه خرد و خردورزی به عمل می آورد به همین کارکرد عقل برمی گردد. رکن دوم این ماجرا عشق است. بدون غلبه و فوران محبت بنده به صانع –که حاصل معرفت عمیق است- طی مسیر وصال ممکن نیست. ضلع سوم آن سایه ی میمون قرآن و شرعیت است که شاخصه ی عرفان اسلامی و منبع ارتزاق معنویت است.در این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی به صورت مستدلّ به طراحی هندسه معرفت دینی مولوی پرداخته شده و به این نتیجه رسیده است که عقل، نقل و عشق و به عبارتی برهان، قرآن و عرفان اضلاع جداناشدنی مثلث و هرم معرفت دینی مولوی است.

تبلیغات