آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۶

چکیده

مسألة جبر و اختیار، در طول تاریخ اندیشه، همواره از اهمّ مسائل فلسفی و شاید پربحث ترین وچالش برانگیزترین آن ها بوده است، به طوری که گذر زمان و پیشرفت جوامع بشری صرفاً صورت بحث را متحول ساخته ولی اساس مسأله همچنان باقی است. درحالی که اعتقاد رایج بر این بوده که دو سویة مسأله در تعارضی آشتی ناپذیر با یکدیگر قرار دارند، گروهی از فلاسفه توانستند با طرح اندیشة سازگاری آزادی و جبر پرتوی تازه بر شیوهنگرش به این مسأله بیفکنند. ""پیتر استراسون"" یکی از این فلاسفة سازگارانگار، و بنیان گذار رویکرد رفتار بازتابی در موضوع جبر و اختیار است. وی در اثر نوآورانه اش آزادی و آزردگی می کوشد به جای گرفتار نمودن خود در نزاع های بی حاصل جبرگرایانه و آزادی گرایانه، محور تأملات خود را عکس العمل ها و به تعبیر خودش رفتارهای بازتابی ما در زندگی جاری و معمول مان قرار دهد. چنین رفتارهایی –که برخاسته از بطن طبیعت ما و بیانگر نیاز نوع بشر به احساس حدی از احترام و ارادة نیک ازسوی دیگران است- به عنوان عناصر جدانشدنی تعاملات انسانی، اساسی کافی را برای مسئول دانستن افراد فراهم می نمایند؛ حال چه موجبیتی در کار باشد یا نباشد. در این مقاله سعی نموده ایم به روشن سازی ابعاد مختلف رویکرد استراسون بپردازیم.

تبلیغات