نظام
زبان و واژگان دارای قدرت و امکاناتی است که می توان به واسطة آن زمینة پیوند شعر
با هنرهای تجسّمی را فراهم کرد؛ امکاناتی چون صور خیال، واژگان حسّی و نحوة بیان
آنها، جزئی نگری و توصیف های مینیاتوری، ترسیم تصویرهای عینی و توجّه به روساخت،
فرم و ساختار روایی شعر بیش از ژرف ساخت آن. در میان شعرای پارسی زبان، نظامی در
اشعار خود بیش از هر شاعر دیگری از این امکانات زبانی بهره برده است و در کنار آن
به واسطة تمرکز ویژه بر عناصر بصری و القاء رنگ، نور، فضا، خط و غیره توانسته است
به هنرهای تجسّمی نزدیک شود و قابلیّت تجسّمی به اشعار خویش ببخشد. بنابراین می توان
پیوند شعر و هنرهای تجسّمی را در هنر شاعری نظامی با وضوح بیشتری دریافت. این
پژوهش با رویکردی تطبیقی سعی بر آن دارد تا جنبه های مختلف هنرهای تجسّمی را در
هفت گنبد نظامی بازخوانی کند