آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

متن های گوناگون از دیرباز، با یکدیگر ارتباطی بینابینی داشته و از نظر زبانی، وزنی و معنایی بر یکدیگر اثر گذاشته و از هم اثر پذیرفته اند.اگرچه این ارتباط از گذشته مطرح بوده است و تبادل کلام هنری را در بسیاری از آثار گذشتگان می بینیم، در دوره معاصر، میخائیل باختین، اندیشمند روسی، باردیگر، مقوله بینامتنی را از دیدگاهی نو بررسی کرده و کسانی همچون ژولیا کریستوا، رولان بارت و هارولد بلوم، تحت تاثیر باختین، به این مسئله پرداخته اند.بر اساس نظریه بینامتنی، هر متن بر پایه متونی که پیشتر خوانده ایم، معنا می دهد و بر رمزگانی استوار است که پیشتر شناخته ایم. پیوند ناگسستنی مفاهیم نهج البلاغه و قرآن کریم، از ژرفایی بسیار برخوردار است و به روساخت، محدود نی شود؛ بلکه در سطح ژرف ساخت، پیوندی عمیق میان این دو کتاب برقرار است؛ به طوری که در بسیاری از موارد، درک دقیق معنای موردنظر امام (ع) جز از طریق آشنایی با متن پنهان و شناخت چگونگی رابطه این دو کتاب با یکدیگر میسر نیست.با خوانش دقیق خطبه های نهج البلاغه، به این نتیجه می رسیم که بیشترین شکل روابط بینامتنی قرآن با خطبه های نهج البلاغه، به صورت نفی متوازی است که در آن، امام (ع) توانسته است نوعی سازش میان متن پنهان و متن حاضر ایجاد کند و تعاملی آگاهانه با آن پدید آورد.

تبلیغات