نظریه توسعه پایدار‘ در دهه پایانی قرن بیستم ‘ در پی شکست مکاتب مختلف برنامه ریزی از جمله مدرنیسم و پسامدرنیسم ‘ در عدم توانایی به شرایط مطلوب زندگی و آثاز مخرب بر محیط زیست جهانی ‘ ملی ‘ منطقه ای و محلی پا به عرصه وجود گذاشت . بی شک برای نیل به مبانی پایه ای این نظریه نقش استراتژیک دولتها در برنامه ریزیها وسیاست صحیح کاربری اراضی ضروری است . برنامه ریزی شهری قرن بیستم در حالی پایان می یابد که نه تنها این برنامه ریزی مثبت ارزیابی نمی گردد ‘ بلکه چهره ای نازیبا در برابر محیط زیست شهری عرضه نموده و با فرهنگ فن گرایی ساختارهای زیستی و اجتماعی را نشانه رفته است ‘ که پیامدی جز ناپایداری و عدم تعادل در زیر ساخت های طبیعی ‘اجتماعی‘اقتصادی‘ کالبدی نداشته است . این مقاله ضمن پرداختن به چارچوب اصولی توسعه پایدار و توسعه پایدار شهری ‘با عبرت گیری از گذشته و درخواست تجدید نظر در مبانی نظری برنامه ریزان حرفه ای ‘منشوری واحد برای برنامه ریزان شهری در قرن بیست و یکم ارائه خواهد داد و نوعی شهرهای فشرده و یا دهکده های شهری را پیشنهاد مینماید .