تا پیش از تشکیل دولت مدرن و پیدایش حکومت متمرکز در ایران، میزان قدرت و ضعف حکام محلی و رابطه ی آنان با حاکمیت مرکزی همواره تابعی معکوس از افزایش یا کاهش قدرت حکومت مرکزی به شمار می آمد. با تأسیس دولت مقتدر صفوی و تسلط آنان بر نقاط مختلف ایران، به تدریج بسیاری از خاندان های حاکم محلی از اریکه ی قدرت به زیر کشیده شدند؛ اما برخلاف قاعده ی معمول، خاندان محلی اردلان نه تنها از صحنه ی قدرت خارج نشدند، بلکه قدرتشان در نیمه ی نخست دوره ی صفوی، سیر صعودی یافت. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که امیرنشین اردلان با توجه به قرارگرفتن در موقعیت مرزی بین ایران و عثمانی، با بهره گیری از تنش ها و درگیری های بین دوطرف در مواقع تهدید و احساس خطر، با گرایش به طرف مقابل و اتحاد موقت با آن، خود را درمقابل آنان حفظ می کرد و موقعیت خویش را تداوم می بخشید.