اولین کانون قدرتی که مورد حمله ی اسماعیل صفوی، پس از خروج از گیلان در سال 905 ه.ق قرار گرفت، دولت شروانشاهان بود که بر ایالت مهم شروان حکومت می کرد. بی شک انتقام گیری از شروانشاهان به دلیل قتل جنید و حیدر (پدر و جد اسماعیل)، آزمایش توان رزمی نیروها پیش از درگیری با قدرت ترکمنی مستقر در آذربایجان و تدارک پشتوانه ی مالی از طریق کسب غنایم سرشار ایالت شروان، در تصمیم اسماعیل در انتخاب شروان به عنوان نقطه ی آغازین عملیات نظامی خویش مؤثر بوده اند. در این رویارویی، شروانشاهان که قدرت خویش را از دست دادند، پس از مدتی کشمکش و ستیزه جویی، به برقراری مناسبات حسنه با شاه اسماعیل تن دادند. در این مقاله، مناسبات شاه اسماعیل صفوی با شروانشاهان در محدوده ی زمانی سال های 906 تا 930 ه.ق و عوامل مؤثر در شکل گیری این روابط را بررسی و تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که انگیزه ی اصلی اسماعیل در پایان بخشیدن به سلسله ی محلی شروانشاهان، هموار کردن زمینه ها برای دستیابی به قدرت سیاسی در ایران بود؛ زیرا هدف نهایی او براندازی دولت ترکمنان آق قویونلو و برچیدن بساط ملوک الطوایفی از ایران و دستیابی به تاج و تخت سلطنت و تأسیس دولت بود. اسماعیل بر اساس تجارب پیشین، برای جلوگیری از هرگونه اتحاد و تبانی دولت شروانشاهی با دولت ترکمنی، در گام نخست به شروان لشکر کشید و شروانشاهان را از سر راه خود برداشت.