آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

بسیاری از فیلسوفان مدعی هستند که معنا و محتوای سمانتیکی زبان، امری هنجاری است، یعنی معنای یک کلمه تعیین کنندة الگوی درست کاربرد بوده و این الگو را تجویز می کند. مهم ترین استدلال هایی که فیلسوفانی مانند کریپکی و بوقوسیان به نفع هنجاری بودن معنا ارائه داده اند بر مفاهیمی مانند «قواعد»، «کاربردهای صحیح»، و «امکان خطای سمانتیکی» استوار است. اما برخی فلاسفه، ادعای هنجاری بودن معنا را زیر سؤال برده و انتقاداتی به آن وارد کرده اند. در این مقاله از این نظریه که هنجارهای زبانی ریشه در جنبة اجتماعی زبان دارند دفاع می شود؛ یعنی معنای کلمات به خودی خود، در مورد کاربردهای صحیح و ناصحیح بی طرف است، اما قوانین اخلاقی یا اجتماعی هر جامعه هنجارهایی را به زبان تحمیل می کند.

تبلیغات