یکی از شرحهای مشهور نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید معتزلی است. شرح این ابی الحدید به لحاظ ادبی و تاریخی ممتاز است و بایستی بدین ویژگی ها معرفی شود. ابن ابی الحدید در شرح خود افزون بر انجام تفسیرهای معمولی در حوزة مفردات و جملات نهج البلاغه- که غالباً رنگ بلاغی و کلامی هم دارد- از راههای مختلف اصالت نهج البلاغه را اثبات کرده است. برخورد ایجابی با اصیل نمودن نهج البلاغه و در نتیجه نشان دادن برتری های کلام علی (ع) بر سخنان سخنوران مهم عرب، تحلیل کلام علی (ع) با استفاده از قاعده های ادبی و به عبارتی استناد به وحدت سبک و اسلوب در نهج البلاغه در عین قائل بودن به تواتر بخشهایی از این کتاب- و طرح شبهه های وارد شده بر نهج البلاغه و پاسخگویی به آنها، از جمله راههایی است که ابن ابی الحدید در اثبات اصالت نهج البلاغه پیموده است. این مقاله بر آنست که مهمترین کوشش ابن ابی الحدید را در زمینه های یاد شده بررسی کند.
با عنایت به اهمیت و تأثیر این خطبه بسیار مفید و ارزنده در تهذیب اخلاق و تزکیهء نفوس قشرهاى مختلف جامعه به خصوص قشر جوان، نگارنده بر آن شد تا با مراجعه و بررسى واژهء تقوى در چندکتاب فرهنگ لغات معتبر و اصیل و شروح گو ناگونى ازکتاب شریف ""نهج البلاغه "" مقاله اى تهیه و ارائه نماید و آن را درآمدى به تحقیق و بررسى خطبهء ""فى وصف المتقین "" قرار دهد. باشد خواننده پیش از اینکه بشناسد متقى کیست، بداند تقوى چیست؟
اصول تضمین کننده آزادى اجتماعى در نظام اسلام
در بخش نخست این نوشتار، مطالبى دربارهى معناى «آزادى»، «منشأ آزادى اجتماعىاز دیدگاه قرآن»، «نقش ادیان در تأمین آزادىاجتماعى انسان»، «منشأ محدودیت آزادى دردیدگاه توحیدى»، «آزادى، کمال وسیلهاى»،«ارمغانى بالاتر از آزادى»، «دفع عوامل سلبآزادى انسان در مکاتب الهى»، بیان شد.
دراین بخش، به بررسى اصول تضمین کنندهىاین آزادى در نظام سیاسى - اجتماعى اسلام،مىپردازیم.
از موضوعات مهم حوزه معرفتى، مساله «رابطه ذهن و واقعیتهاى خارج از ذهن مىباشد» زیرا دامنه تاثیرگذارى و حوزههاى نفوذ آن فراوان است . به عنوان نمونه; وقتى کانت مدعى مىشود که همیشه ذهن مؤثر و فعال است و در نتیجه مىگوید عالم شناخت; همان مشاهده خارج با عینک مختص به ذهن است، به تبع این نظریه، دیدگاههایى در دیگر حوزههاى معرفتى نظیر; «تفسیر» ، «تاویل» و . . . شکل مىگیرد . و در مقابل او مارکس، چنان ذهن را عاجز مىداند که تمام روابط اجتماعى را متاثر از واقعیتهاى اقتصادى و ذهن را تابلوى آن مىداند .
اما نظر صحیح کدام است؟ براى رسیدن به یک نظر جامع و همهجانبهنگر، خود را تسلیم امیر بیان و کتاب او که پس از قرآن، امام کتابها است، یعنى نهج البلاغه نمودیم .
لکن براى درک هر چه بیشتر بحث ابتدا به مباحث و مفاهیم کلیدى و تاریخچه جامعهشناسى معرفت پرداختیم، زیرا یکى از متولیان این نوع موضوعات مىباشد، سپس رابطه عین و ذهن از منظر نهج البلاغه را پى گرفته و در نهایت نتیجه بحث را آوردهایم .
"امام على بن ابى طالب(ع)در فصاحت و بلاغت بىمانند و در خطابه و سخنورى مشهور خاص و عام است.سخنان زیبا و پرمحتوا و آموزنده او از روزگار زندگى پربار امیر المؤمنین(ع)به بعد، مورد توجه ادیبات و سخنشناسان و بزرگان علم و ادب بود، تا اینکه ادب و دانشمند و سخنشناى بزرگ سید رضى، در پایان قرن چهارم، گزیدهاى از سخنان آن بزرگوار را در کتابى به نام«نهج البلاغه»گرد آورد.
نهج البلاغه که هم از جهت محتوا پرمعنا، و هم از لحاظ الفاظ زیباست، از همان آغاز، توجه سوارکاران میدان بلاغت را به خود جلب کرده است.بزرگان دانش زیبایىشناسى و هنر سخنورى، صنایع بدیعى و بیانى را از سخن امام دریافتهاند.سخنش، بطور طبیعى و بىهیچ تکلف و تصنعى، سرشاراز آفرینشهاى هنر معنى بیان و بدیع است.و تصویر آفرینى، در این کتاب از دیگر هنرها برجستهتر به نظر مىرسد.
در این نوشتار به نمونههایى از تصویرآفرینى در نهج البلاغه اشاره و بحث شده است"