مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی همبستگی کانونی صفات شخصیتی و بهزیستی اجتماعی در دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بوده و از تحلیل همبستگی کانونی برای بررسی روابط میان متغیرها استفاده می کرد. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دوره کارشناسی یکی از موسسات آموزش عالی شهر مشهد تشکیل می دادند. یک نمونه 200 نفری از دانشجویان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت الکترونیکی به پرسشنامه ها پاسخ دادند. گردآوری داده ها با سیاهه شخصیت 10 سوالی (TIPI) و فرم کوتاه مقیاس بهزیستی اجتماعی(SWS-SF) صورت گرفت. از ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که همبستگی میان صفات شخصیتی و بهزیستی اجتماعی برابر با 0/67=r است. مجذور همبستگی نیز برابر با 0/45 =R2 بود و نشان داد که با آگاهی از صفات شخصیتی، 45 درصد از تغییرات بهزیستی اجتماعی قابل پیش بینی است. یافته های این پژوهش بر این نکته صحه گذاشتند که بهزیستی اجتماعی، از صفات شخصیتی افراد اثر می پذیرد و لازم است در تفسیر ادراک بهزیستی اجتماعی به صفات شخصیتی افراد توجه داشت.
کارکرد انعکاسی مادر و بیان هیجانی کودکان در شرایط تروما: نقش واسطه ای رابطه مادر- کودک
حوزه های تخصصی:
نحوه مواجهه کودکان با تروما، به ظرفیت های روان شناختی آنان بستگی دارد. نظر به اهمیت کارکرد انعکاسی مادرانه در شکل گیری این ظرفیت های روان شناختی، این پژوهش به دنبال بررسی نقش میانجی رابطه مادر-کودک در رابطه کارکرد انعکاسی مادرانه و بیان هیجانی کودک در شرایط تروما بود. برای انجام این مطالعه توصیفی، تعداد 74 مادر دارای کودکان 4 تا 8 سال، در شرایط همه گیری کووید 19، مقیاس ارزیابی رابطه مادر-کودک (MCRE) و پرسشنامه کارکرد انعکاسی والدینی (PRFQ) را تکمیل کردند. برای سنجش بیان هیجانی کودکان (افسردگی، اضطراب و هیجان پذیری) از ترسیم نقاشی کودکان استفاده شد. نتایج نشان داد که علی رغم برازش مدل هیچ یک از اثرات غیرمستقیم معنادار نیستند (0.05<P). ضرایب مسیر مستقیم نیز نشان داد که پیش ذهنی سازی مادران با رابطه ناکارآمد مادر-کودک و نیز بیان هیجانی کودک رابطه معناداری دارد. علاوه بر آن، علاقه و کنجکاوی به حالات ذهنی کودک نیز با رابطه ناکارآمد مادر-کودک در ارتباط بود (0.05>P). به نظر می رسد کارکرد انعکاسی مادر نقش مهمی در پیش بینی بیان هیجانی کودک در شرایط تروما دارد. اما تبیین دقیق این روابط نیازمند مطالعات بیشتری است.
ویژگی های روان سنجی مقیاس احتمال بازگشت به سوء مصرف مواد
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر رواسازی و بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس احتمال بازگشت به سوء مصرف مواد (SRRS) بود. به این منظور تعداد 150 نف ر از زندانیان معتاد شهر چناران بصورت تصادفی ساده انتخاب ش ده و مقیاس احتمال بازگشت به سوء مصرف مواد (SRRS) و پرسشنامه وسوسه مواد پس از ترک (PDCTS) را تکمیل کردند. تحلی ل ع املی اکتشافی ساختار پنج عاملی پرسشنامه را نشان داد. میزان واریانس تبیین شده 77.54 درصد بود. تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. روایی سازه همگرا و واگرا نیز در سطح مطلوبی قرار داشت. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0.94 و برای زیر مقیاس ها از 0.92 تا 0.95 به دست آمد. در مجموع به نظر می رسد که مقیاس احتمال بازگشت به سوء مصرف مواد (SRRS)، دارای ساختاری چندبعدی بوده و از روایی و پایایی مطلوبی در میان افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر برخوردار است. از این مقیاس به منظور ارائه خدمات بهداشتی ودرمانی می توان استفاده کرد.
نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نقش میانجی سوگیری خوش بینی و خطرپذیری در رابطه مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در معتادان به مواد مخدر انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی بود. تعداد 345 نفر از افراد مبتلا به سوء مصرف مواد به شیوه دردسترس انتخاب شدند و به سیاهه مشکلات بین فردی (IIP)، مقیاس سنجش سوگیری خوش بینی، مقیاس خطرپذیری جوانان ایرانی (IARS) و مقیاس ایرانی آمادگی به اعتیاد (IAPS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از رگرسیون میانجی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که سوگیری خوش بینی با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی معناداری ندارد و فاقد نقش میانجی است. بین خطرپذیری با مشکلات بین فردی و استعداد اعتیاد همبستگی وجود داشت اما نقش میانجی آن معنادار نبود. یافته های پژوهش نشان داد که مشکلات بین فردی با استعداد اعتیاد در ارتباط هستند و می توانند آن را پیش بینی کنند. بر این اساس بهتر است در مداخلاتی که بر روی افراد معتاد انجام می شود، بهسازی روابط بین فردی و کاهش مشکلات ارتباطی مدنظر درمانگران قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی و آموزش با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر تکانشگری و ذهنیت های طرحواره ای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی و دوره ی آموزشی با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد با طرحواره درمانی بر تکانشگری و ذهنیت های طرحواره ای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی مراجعه کنندگانِ یک مرکز خدمات روان شناختی در پاییز و زمستان ۱۴۰۲ از طریق فراخوان به تعداد ۳۵۷ نفر بودند و به روش نمونه گیری هدفمند تعداد ۴۵ نفر با تشخیص اختلال شخصیت مرزی طی مصاحبه بالینی غربالگری شدند. به دلیل انصراف برخی داوطلبین، داده های ۳۶ نفر در ۳ گروه ۱۲ نفری تحلیل شد. گروه های آزمایشی ۱۰ جلسه مداخله دریافت کردند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس تکانشگری بارت (BIS-11) و پرسشنامه ذهنیت های طرحواره ای (SMQ) بود. تحلیل داده ها با کوورایانس چند متغیری انجام شد. نتایج نشان داد در ذهنیت والد پرتوقع، گروه درمانی اثربخش بود (0.05>P) اما دوره ی آموزشی اثربخشی نداشت (0.05<P). در متغیرهای ذهنیت کودک عصبانی، محافظ بی تفاوت، بزرگسال سالم و رفتارهای تکانه ای، هر دو روش اثربخش بودند (0.05>P) و اثربخشی روش ها تفاوت معناداری نداشت (0.05<P). در متغیر های ذهنیت کودک آسیب دیده، کودک تکانه ای، کودک شاد و والد تنبیه گر، هر دو روش اثربخش بودند (0.05>P) اما گروه درمانی تأثیر بیشتری داشت. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی و دوره آموزشی با رویکرد تلفیقی پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی برای افراد دارای اختلال شخصیت مرزی مفید است، اما گروه درمانی مزایای بیشتری برای این افراد دارد.
مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه روابط ابژه و نیازهای روان شناختی در افراد با نشانگان شدید و خفیف پس از شکست عاطفی بود. در یک طرح علی- مقایسه ای 200 نفر (120 زن و 80 مرد) از افراد دارای شکست عاطفی با روش نمونه گیری داوطلبانه از طریق شبکه های مجازی در پژوهش شرکت کردند و به پرسشنامه های نشانگان ضربه عشق (LTSI)، روابط موضوعی(BORI) و ارضا و ناکامی نیازهای روان شناختی(BPNSFS) پاسخ دادند. شرکت کنندگان براساس نقطه برش مقیاس نشانگان ضربه عشق، به دو گروه نشانگان شدید (100=n) و خفیف (100=n) تقسیم شدند. تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد بین دو گروه با نشانگان شدید و خفیف در ابعاد روابط ابژه و نیازهای روان شناختی تفاوت معناداری وجود دارد. به طوریکه افراد با نشانگان شدید در تمام ابعاد روابط ابژه نمره بالاتری داشتند که حاکی از آسیب بیشتر هر یک از مولفه ها در این گروه بود (0.001>P). همچنین افراد با نشانگان شدید ارضای کمتر و ناکامی بیشتری را در نیازهای روان شناختی خود تجربه کرده بودند (0.001>P). طبق یافته های پژوهش اصلاح الگوهای ارتباطی گذشته و جبران نیازهای روان شناختی علاوه بر بهبود نشانگان پس از شکست، می تواند مانع از تکرار این عوامل در روابط آینده شود.
اثربخشی آموزه های دینی بر سلامت معنوی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزه های دینی بر سلامت معنوی دانشجویان انجام شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی با الگوی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن تشکیل می دادند. تعداد 30 نفر از این دانشجویان با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش آموزه های دینی را طی 15 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. گردآوری داده ها با پرسشنامه بهزیستی معنوی (SWBS) انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که آموزه های دینی بر افزایش سلامت معنوی دانشجویان مؤثر است. اندازه اثر برای سلامت مذهبی 0.37 و برای سلامت وجودی 0.15 بود. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن بود که آموزه های دینی می توانند سلامت مذهبی و وجودی دانشجویان را افزایش دهد و می توان به عنوان یک مداخله اثربخش از آن استفاده کرد.