مقالات
حوزه های تخصصی:
ورزش حرفه ای به واسطه گسترش و مقبولیتی که در جهان دارد، توسط دولت ها و شرکت ها مورد حمایت های سیاسی، اجرایی و اقتصادی قرار گرفته است. ورزش حرفه ای ابعاد و آثار مفیدی در عرصه های گوناگون دارد و برای حکم نهایی درباره ورزش حرفه ای باید نخست ابعاد مثبت و منفی آن بررسی شود و سپس این دو با هم مقایسه گردد. هدف از این تحقیق صرفاً تبیین ابعاد آسیب زا در ورزش حرفه ای (همچون آسیب های جسمی، روحی عاطفی، رفتاری اجتماعی) و بررسی اخلاقی آنهاست. این پژوهش به شیوه «توصیفی تحلیلی» با استفاده از استدلالات عقلی و اخلاقی و همچنین استفاده از نتایج پژوهش های میدانی دیگر صورت گرفته و به این نتیجه رسیده است که ماهیت و اساس ورزش حرفه ای با رویکرد کنونی در جهان در بعد جسمی بالقوه منشأ آسیب هایی همچون ضررهای جسمانی؛ در بعد روحی و عاطفی منشأ رذایل اخلاقی (همچون برتری طلبی، تکبر و تفاخر)؛ و در بعد رفتاری اجتماعی منشأ آسیب هایی (همچون ارزش گذاری غلط در اجتماع، دعوت به رذایل اخلاقی با مرجع سازی غلط و بها ندادن و کم رنگ شدن ورزش همگانی) است. از این نظر، ترویج و حمایت از آن با چالش اخلاقی مواجه است. بنابراین ضروری است دولت ها یا نهادهای حامی ورزش حرفه ای این ابعاد آسیب زا و چالش زا را مد نظر قرار دهند و در اصلاح آنها بکوشند.
مقایسه دو مکتب اخلاقی «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر کوشیده است با روش «توصیفی تحلیلی» پیامدهای معیار ارزش گذاری اخلاقی در دو مکتب «لذت گرای حسی» و «قدرت گرایی» را با هم مقایسه کند. این مقایسه بر آسیب های اجتماعی این دو مکتب تأکید دارد. یافته ها حاکی از آن است که هر دو مکتب می توانند آسیب های اجتماعی بسیاری داشته باشند؛ از جمله: (1) افزایش احتمال روابط زناشویی خارج از خانواده؛ (2) کاهش انگیزه نگهداری از فرزندان معلول؛ (3) کاهش انگیزه نگهداری افراد ناتوان و سالمند؛ (4) نبرد برای کسب قدرت و مدیریت در خانواده؛ (5) افزایش احتمال طلاق؛ (6) اختلال در جامعه از طریق افزایش هرج و مرج؛ (7) ایجاد پیامدهای خطرناک سیاسی و حکومتی. با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد این مکاتب دو روی یک سکه هستند و هر دو پیامدهای مشابهی دارند و می توانند آسیب های جدی در سطح اجتماع ایجاد کنند. علت مهمی که برای بروز این مشکلات می توان بر شمرد این است که مکاتب مذکور شناخت ناقصی از هویت حقیقی انسان دارند. با شناخت هویت راستین انسان می توان معیارهای ارزش گذاری دقیق تری طراحی کرد. علاوه بر این به نظر می رسد قدرت گرایی به لذت گرایی بازگشت دارد؛ زیرا قدرت طلبی و احساس قدرت نیز نوعی لذت است، منتها این لذت مربوط به قوه غضب انسان است.
پدیدارشناسی فضیلت اخلاقی «توبه» نزد غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
فضایل دینی در کنار فضایل عقلانی و اخلاقی، در زبان دینی نقش برجسته ای در سعادت و کمال بشر ایفا می کنند. فضیلت هایی از جمله توبه، صبر، شکر، توکل و مانند آن نظامی از ارزش ها را می سازند که اگرچه در طول فضایل عقلانی و اخلاقی است، اما ساختار معناشناختی، وجود شناختی و معرفت شناسی آن برگرفته از متون مقدس و مستقل از اصطلاحات رایج فضایل در عرف فلسفه اخلاق است. در عین حال تهی از تحلیل مفاهیم اخلاقی هم نیست. مفهوم «توبه» در زبان و ادبیات دینی نیز از این قاعده مستثنا نیست و می تواند به لحاظ هنجاری، روان شناختی و پدیدارشناسی بررسی گردد. فاعل اخلاقی به مثابه اول شخص، خود را در موقعیتی دینی می یابد که به لحاظ رفتار و موقعیت، همسو با موقعیت اخلاقی است. علاوه بر این، به لحاظ بیرونی خود را در برابر فشار وظیفه ای احساس می کند که از بیرون وی سرچشمه گرفته و نماینده هنجار صرف اخلاقی نیست، بلکه ناشی از معرفت دینی نیز هست. این نگاه که ویژگی بارز آن روش «اول شخص» است، به واسطه رویکرد «پدیدارشناختی» مطمح نظر قرار می گیرد. در میان اندیشمندان مسلمان، امام محمد غزالی روش های درون دینی متفاوتی برای پژوهش در قلمرو فضایل ارائه داده است. فضیلت «توبه» در دین و اخلاق و همنشینی آن با پدیدارشناسی تجربه اخلاقی، افقی است که غزالی در برابر ما می گشاید.
رابطه اخلاق و ورزش و مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی اخلاق ورزش(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«اخلاق ورزش» همان قواعد و موازین اخلاقی در عرصه ورزش است که باید رعایت شود. در این تعریف رابطه اخلاق و ورزش یک رابطه حداکثری است، به گونه ای که تفکیک این دو از یکدیگر امکان ندارد؛ به این معنی که فعالیت های ورزشی به علت اختیاری بودن، همیشه موضوع ارزش اخلاقی قرار می گیرند. ترکیب انسان از روح و بدن، تأثیرپذیری آنها از یکدیگر، داشتن سرشت مشترک، و هدفمند بودن خلقت انسان از مهم ترین مبانی انسان شناختی به شمار می روند و ذاتی بودن ارزش نهایی، مطلق گرایی، واقع گرایی و توجه همزمان به حُسن فعلی و حُسن فاعلی نیز از کلیدی ترین مبانی ارزش شناختی اخلاق ورزش هستند. نوشتار پیش رو از سنخ پژوهش های نظری و توسعه ای است و اطلاعات و مواد اولیه تحقیق به روش «کتابخانه ای» گردآوری شده و با روش «استدلال» - نه روش آماری- تجزیه و تحلیل عقلانی گردیده است.
ساز و کار تأثیرگذاری توحید افعالی بر اخلاق و رفتار(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایمان حالتی قلبی و روانی است که در اثر دانستن یک مفهوم و گرایش به آن حاصل می شود. ایمان به مثابه یک نگرش، آثار شگرفی در وجود آدمی ایجاد می کند، به گونه ای که عالمان و اندیشمندان درصدد بیان این چگونگی برآمده اند و نظریاتی در این رابطه بیان کرده اند. یکی از تحلیل های مشهور در رابطه ایمان و آثار آن عبارت است از تأثیر بینش بر گرایش و به تبع آن بر کنش، که قابل انطباق با هرگونه ایمانی است. این پژوهش که با روش «تحلیلی استنباطی» سامان یافته، با توجه به آثار فراوانی که اعتقاد به توحید افعالی دارد، این سازوکار و چگونگی آن را تبیین کرده و با استفاده از دو مؤلفه «اسناد» که از مصطلحات روان شناسی اجتماعی است و «خودگروی» که از مصطلحات فلسفه اخلاق است، چگونگی اثرگذاری توحید افعالی بر اخلاق و رفتار را تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه این تحلیل نشان می دهد که ایمان به توحید افعالی خداوند از طریق اصلاح «اسنادها» و نفی «خودگروی» از انسان، بر اخلاق و رفتار فرد تأثیر می گذارد.
اعترافات شیطان از منظر قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شیطان به مثابه یکی از آیات و مخلوقات خداوند، دارای حُسن است، ولی به سبب نافرمانی، ملعون و مطرود درگاه الهی واقع شده است. درباره شیطان، کتاب ها و مقالات گوناگونی به نگارش درآمده و هرکدام از زاویه خاصی این موجود را بررسی کرده اند. از جمله موضوعات مرتبط با شیطان، اعترافات مستقیم و غیرمستقیم اوست که در قرآن بیان شده است. این مقاله با تأکید بر آیات الهی، به اعترافات مستقیم شیطان پرداخته که عبارتند از: (1) وجود خداوند و صفاتی، مانند خالقیت، ربوبیت تکوینی و عزت الهی؛ (2) معاد و اموری، مانند عذاب الهی و قطع رابطه در قیامت؛ (3) تصرفات و کارهای مربوط به خود. شیطان اعتراف می کند که در صراط مستقیم کمین کرده و با استفاده از غفلت و تزیین درصدد فریب و سلطه بر انسان است. مشکل اصلی شیطان در بُعد خداشناسی، نپذیرفتن توحید تشریعی و نرسیدن به حد نصاب توحید است. علاوه بر این، او با اینکه مسائل مربوط به معاد را قبول داشت و بدان معترف بود، ولی عالِم غیر عامل بود و علم او برایش فایده ای نداشت. نهایت اینکه او به جای حرکت در صراط مستقیم، در آنجا کمین کرده و به شکل های گوناگون به رهزنی مشغول است. پژوهش حاضر با محوریت قرآن، و با روش «توصیفی تحلیلی» درصدد تبیین اعترافات صریح و مستقیم شیطان است.