پژوهش های جغرافیای سیاسی
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم زمستان 1400 شماره 24 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ایجاد کشورها بر بنیاد مرزها محصول نیمه دوم سده نوزدهم است، افغانستان یکی از اولین کشورهایی است که بر این بنیاد ایجادشده است. مرزهای سیاسی کنونی افغانستان از نوع مرزهای تحمیلی بوده که عمدتاً تحت تأثیر منازعات و رقابت های سیاسی بین دو قدرت انگلیس و روسیه تزاری در قرن 19 و در جریان بازی بزرگ جهت جلوگیری از رویارویی مستقیم این دو قدرت در منطقه آسیای مرکزی به وجود آمده است و در این دوره افغانستان را به عنوان یک منطقه حایل بین خودشان قرار داده و مرزهای سیاسی آن کشور را طی چندین معاهده تعیین و تثبیت نمودند. در این میان معاهده دیورند و مسئله پشتونستان بسیار بااهمیت است زیرا تحولات افغانستان بعد از عقد معاهده دیورند وارد فاز جدیدی شد که باگذشت زمان و تغییرات بزرگی چون خروج انگلیس از شبه قاره و استقلال هند نه تنها نتوانست اصل و ماهیت منازعات مرتبط به مرزهای جنوبی افغانستان را حل وفصل نماید بلکه با ظهور کشور پاکستان و تضاد منافع بین این دو کشور همسایه، بر پیچیدگی حوادث و رخدادها افزوده شد که تا به امروز نیز ادامه دارد. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استناد به منابع معتبر کتابخانه ای به دنبال بررسی نقش قدرت های بزرگ همچون انگلیس و روسیه در شکل گیری مرزهای سیاسی افغانستان به ویژه مرز دیورند و پیامدهای منفی آن برای کشور افغانستان و نقش آن در ایجاد اختلاف بین افغانستان و پاکستان می باشد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که در شکل گیری مرزهای افغانستان قدرت های منطقه و فرامنطقه به ویژه انگلیس نقش داشتند و معمای دیورند یکی از باقی مانده های استعمار هند بریتانیایی است که در حال حاضر به عامل اختلاف بین افغانستان و پاکستان تبدیل شده است و پیامدهای منفی آن برای افغانستان شامل، محصور شدن در خشکی و عدم دسترسی به آب های آزاد، حمایت و تشدید بی ثباتی سیاسی در افغانستان، ناامنی سراسری، فروپاشی نظام اجتماعی و... بوده است.
بررسی واکنش سازمان ملل به پدیده تغییرات آب و هوایی (رویکرد انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده تغییرات اقلیمی یا تغییرات آب وهوایی از مسائل مهم سازمان های بین المللی و کشورهای عضو آن است.توجه به این پدیده در دو دهه اخیر در دستور کار جدی سازمان ملل قرار داشته است. در رویکرد جدید در مطالعات امنیتی نظریه پردازان مکتب انتقادی تلاش دارند تا معناسازی جدیدی را برای موضوعات امنیتی ایجاد نمایند.در چارچوب این دیدگاه فقدان جنگ و برخوردهای نظامی بین کشورها به خودی خود تأمین کننده صلح و امنیت بین المللی نیست و اشکال جدید تهدیدات امنیتی مانند امنیت اقتصادی، فرهنگی، محیط زیستی و غیره ایجادشده است. امنیت محیط زیست درحالی که حاضر جایگزین تهدید جنگ جهانی هسته ای شده است با توجه به اهمیت پدیده تغییرات آب وهوایی به عنوان یکی از ابعاد و نگرانی های مهم امنیتی در عرصه روابط بین الملل پرسشی که در این نگارش مطرح است این است که چرا و چگونه پدیده تغییرات آب و هوایی در سازمان ملل به مسئله ای امنیتی تبدیل شده است؟ فرضیه اصلی نگارندگان این است که پدیده تغییرات آب و هوایی با افزایش تهدیدات امنیتی زیست بشر که فراتر از ابعاد سنتی امنیت( نظامی، هسته ای) است به اشکال جدید همکاری و تعارض کشورها در سازمان ملل تبدیل شده است در این نگارش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده های کتابخانه ای به تأثیرات تغییر اقلیم بر ابعاد مختلف امنیت و اقدامات سازمان ملل در این زمینه می پردازیم
سویه های جنسیتی منازعه سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه ایران در یک سده اخیر درگیر گونه های مختلفی از منازعه سیاسی بوده که موضوع پژوهش های مختلف قرار داشته است؛ اما موضوعی که کمتر بدان پرداخته شده، سویه های جنسیتی منازعه سیاسی در ایران، بخصوص در دوران پس از انقلاب اسلامی است. مقاله حاضر در پی واکاوی نقش جنسیت در شکل دهی به منازعات سیاسی در این مقطع زمانی است و پرسشی که بدان پرداخته شده این است که تا چه حد فضای جنسیتی پساانقلابی ایران بر منازعات سیاسی تأثیر داشته است؟ با استفاده از مفاهیم ژئوپلتیک جنسیت و فضای جنسیتی برگرفته از آثار پی یر بوردیو، و با بهره گیری از روش تاریخی، سعی شده به بررسی موضوع پژوهش پرداخته شود. یافته ها نشان می دهد که درنتیجه رخدادهای ناشی از تحولات انقلابی و نیز دگرگونی های جمعیتی و در کنار آن روند جهانی شدن، گسل مربوط به جنسیت در ایران فعال و به تدریج بر عمق آن افزوده شده است. نوع سیاست گذاری های عمومی برآمده از فضای ایدئولوژیک پساانقلابی، زن را به مثابه «دیگری» تعریف می کرد که به واسطه جنسیت خود از ورود به بسیاری از فضاهای عمومی منع می گردید. روند شرعی سازی حقوق زنان نیز معطوف به کنترل بدن زن و تحمیل مجموعه تمهیدات و شرایطی بود که زنان صرفاً به واسطه جنسیت خود، مجبور به پذیرش و رعایت آن ها می شدند. این عوامل به شکل گیری گفتمان تک جنسیتی نابرابر انجامید که زنان به صورت ذهنی خود را قربانی بالقوه آن می پنداشتند. ازاین رو، آن ها به بازتولید خود پرداخته و برای باز توزیع قدرت و ارزش های موجود، مبازات مسالمت آمیزی را به راه انداختند. ازاین رو، به نظر می رسد که جنسیت به یکی از مؤلفه های عمده منازعه در آینده سیاست ایران تبدیل شود.
عربستان سعودی و بکارگیری سیاست کنترل و مهار ایران در بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان همواره به عنوان دو بازیگر رقیب منطقه ای که به توسعه قلمروی نفوذ خود در خاورمیانه مبادرت می ورزند، مطرح هستند. در این راستا؛ بحرین یکی از صحنه های مهم برای تقابل جویی و زورآزمایی ایران و عربستان در منطقه محسوب می شود. تحولات جهان عرب پس از سال 2011 میلادی، تأثیرات عمیقی بر نظم و معادلات قدرت در بحرین بر جای گذاشته است. در این رابطه، با توجه به هویت اسلامی- شیعی معترضان در بحرین و تعاملات معنوی بسیار نزدیک آن ها با ایران، با روی کار آمدن گروه های شیعی در این کشور، تهران به قدرت و نفوذ فزاینده ای در صحنه سیاست بحرین دست خواهد یافت. از طرفی، هرگونه تغییر در ساختار حکومتی این امیرنشین تأثیر تعیین کننده ای بر ساختار پادشاهی عربستان خواهد گذاشت. ازآنجایی که عربستان نقش آفرینی ایران در معادلات سیاسی بحرین را تهدیدی برای سیاست های منطقه ای خود قلمداد می کند؛ لذا در تلاش برای محدود کردن قلمروی نفوذ ایران در بحرین برآمده است. این پژوهش در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که عربستان سعودی برای کنترل و مهار ایران در بحرین دست به چه سیاستی زده است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که عربستان باهدف جلوگیری از تغییرات و پویش های دموکراسی خواهانه در بحرین، در تلاش برای جلوگیری از تأثیرات نرم جمهوری اسلامی ایران بر ژئوپلیتیک تشیع در بحرین برآمده است و از این طریق از سرریز شدن تحولات داخلی بحرین به مناطق شرقی خود ممانعت می ورزد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ تغییر رژیم آل خلیفه، ضمن تأثیر بر سیاست های انرژی عربستان، مطالبات سیاسی ش یعیان در من اطق شرقی عربستان را افزایش خواهد داد و آن ه ا را از ان زوای ژئ وپلیتیکی فعل ی ره ایی خواه د بخشید. این امر ضمن ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی و محور مقاومت در منطقه، ایجاد شکاف سیاسی و اجتماعی در درون جامعه عربستان را در پ ی خواهد داشت.
بررسی علل منازعه و ناامنی در مناطق مرزی آبی کشورها (مورد: مرز آبی اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از منازعات در روابط میان کشورها به اختلافات مرزی آن ها مربوط می شود که تنش و درگیری در مناطق مرزی آبی یکی از انواع منازعات است. در قاره آفریقا، موارد متعددی از تنش های مرزی از گذشته تاکنون وجود داشته است. درگیری مرزی آبی میان اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو یکی از این موارد است که اختلاف اصلی بر سر محدوده مرزی آبی در دریاچه آلبرت است. این مسئله موجب ناامنی در مناطق مرزی در دو سوی این دریاچه شده است. درواقع، در مناطق مرزی آبی میان دو کشور، درگیری اصلی و ناامنی حاصل از آن در محدوده دریاچه آلبرت و بر سر خط مرزی ترسیم شده در درون این دریاچه و همچنین فرسایش ساحل و تغییر در مسیر رودخانه مرزی سملیکی در جنوب دریاچه آلبرت است. این پژوهش از نوع تحقیقات علّی است که با روش توصیفی تحلیلی و نظریه ژئوپلیتیکی منازعات مرزی و سرزمینی استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی اختلافات مرزی میان کشورهای اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو در منطقه دریاچه آلبرت و تحلیل علل وقوع ناامنی در این منطقه می پردازد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سوال است که مهم ترین علل وقوع ناامنی در مناطق مرزی آبی کشورهای اوگاندا و جمهوری دموکراتیک کنگو کدام است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که علل مختلفی را می توان برای وقوع درگیری و تنش در مناطق مرزی آبی دو کشور در اطراف دریاچه آلبرت نام برد که مهم ترین آن ها شامل 11 مورد از علل و عوامل اصلی در ابعاد مختلف هویتی، حاکمیتی، تاریخی، ترسیم مرز، تغییر مسیر رود، زیست محیطی و... است.
بررسی عوامل مؤثر برفعالیت های تروریستی در آفریقا و نقش همگرایی منطقه ای بر امنیت و توسعه (مورد مطالعه : بوکوحرام در مرز نیجریه و کامرون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت از مقولات بسیار مهم بشر از گذشته های دور بوده و درگذر زمان، اهمیت آن کاهش نیافته، بلکه هر روز فزونی یافته است. یکی از عوامل مؤثر بر امنیت، وجود گروه های مبارز، باندهای جنایتکار سازمان یافته در سراسر جهان و پیوند بین آن ها می باشد. در سال های اخیر، ظهور و ارتباطات پیچیده گروه های تروریستی در آفریقا به نگرانی فزاینده ای در سطوح ملی، منطقه ای و حتی بین المللی تبدیل شده است. در همین راستا، این گروه ها، غالبا ًمنازعات و بی ثباتی بین کشورهای هم مرز را بر مبنای انگیزه های مذهبی، سیاسی یا اقتصادی،کسب قدرت، سرزمین و کنترل مردم بی گناه تقویت می کنند. این پژوهش باهدف بررسی تأثیر گروه تروریستی بوکوحرام بر توسعه و امنیت منطقه مرزی نیجریه و کامرون در پاسخگویی به این پرسش است که عوامل مؤثر بر فعالیت های بی ثبات کننده و تهدید امنیت منطقه ای بوکوحرام در امتداد مرز کامرون و نیجریه در غرب آفریقا کدام اند؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد و داده ها و اطلاعات موردنیاز آن به روش کتابخانه ای گردآوری شده در قالب نظریه همگرایی منطقه ای بر این فرضیه استوار است که بوکوحرام می تواند با بهره برداری از عواملی مانند حاشیه نشینی، فقر، فساد، بی عدالتی، ناکامی دولت فدرال و مرزهای نفوذپذیر در راستای اعمال کنترل و قدرت بر منطقه، رویکردی افراطی از اسلام را در بخش هایی از کامرون و نیجریه تحمیل کند. نتایج پژوهش نشان داد بهره مندی از استراتژی همکاری و انعقاد پیمان های دفاعی بین کشورهای مرزی ضمن تقویت امنیت منطقه ای و پشتیبانی پایه های اقتصادی شکننده می تواند در جهت بازدارندگی و کاهش هجوم تروریست های آینده مؤثر باشد؛ به گونه ای که دولت های دارای ایالات مرزی باید در معاهدات همکاری استراتژیک متعهد شوند و ترتیبات امنیتی طولانی مدت مرزی برای مهار برنامه های توسعه طلبانه گروه هایی مانند بوکوحرام را ایجاد کنند.