چکیده

یکی از اصول نظریه زیبایی شناسی آدورنو مفهوم میمسیس است. وی با بیان این اصل به نقد ساختارهای سلطه و سرکوب در عقلانیت مدرن و روشنگری می پردازد که از سه چشم انداز قابل بررسی است: رابطه ی دیالکتیکی میمسیس و عقل، میمسیس به مثابه ی دیالکتیک سوژه و ابژه، میمسیس و ارتباط آن با زبان که ما نیز در این پژوهش به بررسی این سه مقوله در شعر خنجرها، بوسه ها و پیمان ها از منوچهر آتشی می پردازیم تا ارتباط میمتیک انسان و طبیعت را در دیالکتیک روشنگری و ارتباط هنر میمتیک با جامعه را در نظریه ی زیبایی شناسی آدورنو نشان دهیم که چگونه تقلیل و همسان سازی طبیعت به دست انسان مدرن می تواند باعث سلطه ی او بر طبیعت شود. چیزی که در شعر خنجرها، بوسه ها، پیمان ها نیز نمود بارزی دارد. در واقع در این شعر شاعر طبیعت را از نیروهای درونی و کیفیات پنهانش تخلیه کرده و چیزی مطابق ذهنیت خود به آن بخشیده است که این خود می تواند به معنای سلطه شاعر بر طبیعت و در واقع تمایز سوژه و ابژه باشد که این یکی از قابلیتهای زبان هنری است؛ در واقع یکی از محورهای اساسی اندیشه آدورنو از ذهنیت مدرن را همین ابژه سازی سوژه تشکیل می دهد. بنابراین در اندیشه ی آدورنو، تحقق بیان هنری از طریق میمسیس امکان پذیر است.

تبلیغات