تحلیل انتقادی رمان «شطرنج با ماشین قیامت» بر اساس نظریه تئودور آدورنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمان شطرنج با ماشین قیامت نوشته ی حبیب احمدزاده به واسطه ی روایتی دوم شخص که پیوندی میان راوی و مخاطب در عین ایجاد فاصله ایجاد می کند، به بازنمایی جامعه ی جنگ زده می پردازد. راوی روایتی متفاوت و گاه متناقض از جنگ _از گزارش واقعیت انضمامی تا فراهم نمودن بستری برای اندیشیدن انتقادی در رابطه با آن_ به مخاطب ارائه می دهد. این امر نشان می دهد که توجه به انواع و ابعاد روایات متن و قرار دادن آنها در کنش متقابل با یکدیگر، چگونه منجر به دریافت های متفاوت و نوین می گردد. در خوانش های ارائه شده از رمان شطرنج با ماشین قیامت پرداختن به جزئیات، منجر به نقد فردگرایانه ی متن و قرار گرفتن مسائل اجتماعی در ساحتی فردی شده است. در مواجهه ی حاضر با متن سعی بر آن است تا با توجه به درهم تنیدگی روایات و در نظر داشتن روایت شطرنج با ماشین قیامت در کنش با خرده روایات، وضعیت فرهنگی – اجتماعی به تصویر کشیده شده ی زمان جنگ مورد بررسی و نقد قرار گیرد. این نگاه به متن، در واقع فراخوانی مخاطب به تأمل در شکل روایت جهان توسط شخصیت ها و کنش و واکنش آنها نسبت به واقعیت القایی و در نتیجه چگونگی بازتفسیر آن است.