مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد بر افزایش میزان رضایت زناشویی بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال اتیسم عضو انجمن اتیسم در شهر تهران بودند. روش نمونه گیری در دسترس که شامل ۲۰ مادر بود که به طور تصادفی در گروه ازمایشی و گواه گمارده شدند. گروه ازمایش، درمان پذیرش و تعهد را در ۸ جلسه یک ساعته دریافت نمودند. برای جمع اوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (۱۹۹۸)، استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی استفاده گردید. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که درمان پذیرش و تعهد میزان رضایت زناشویی در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم را افزایش می دهد و میانگین نمره کل رضایت زناشویی در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری دارد و میانگین نمره کل رضایت زناشویی در گروه آزمایش از میانگین نمره کل رضایت زناشویی در گروه کنترل به گونه ای معنادار بالاتر است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت درمان پذیرش و تعهد توانسته است بر افزایش میزان رضایت زناشویی درمادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم تاثیر بگذارد.
اثربخشی آموزش رابطه سالم با جنس مخالف بر مدیریت خشم و افزایش مهارت های اجتماعی در نوجوانان دختر
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش تعیین اثربخشی آموزش رابطه سالم با جنس مخالف بر مدیریت خشم و افزایش مهارت های اجتماعی در نوجوانان دختر شهر اصفهان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دختران نوجوان(12-18 سال) شهر اصفهان در اردیبهشت ماه سال 1399 که با استفاده از نمونه گیری دردسترس 40 دختر نوجوان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل(20 نفر) و گروه آزمایش(20 نفر) قرار داده شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و فوستر (1992) و پرسشنامه کنترل خشم اسپیلبرگر(1999) بود. همچنین بر روی گروه آزمایش بسته آموزشی ارتباط سالم با جنس مخالف در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss-19 در دو سطح آمار توصیفی(میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش در میانگین نمرات تفاوت معناداری وجود دارد(P≤0.05)، به عبارت دیگر آموزش رابطه سالم با جنس مخالف بر بهبود کنترل برون ریزی خشم، کنترل درون ریزی خشم و مهارت اجتماعی نوجوانان دختر تاثیر معناداری دارد.
امید به آینده شغلی: یک مداخله شناخت محور
حوزه های تخصصی:
امید به آینده شغلی یکی از ضروریترین انگیزه ها در بین نیروهای جوان یک جامعه به ویژه دانشجویان می باشد. این مهم با توجه به شرایط اشتغال در قرن 21 ضرورت بیشتری دارد. از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مداخله طراحی شده بر روی امید شغلی دانشجویان است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویاندانشگاه شهرکرد و نمونه پژوهش شامل 80 نفر از دانشجویان رشته های علوم ریاضی و کامپیوتر که به صورت داوطلبانه انتخاب شدند، می باشد. پرسش نامه امید شغلی(WHS) جانتونن و ترستون و یک سوال محقق ساخته جهت سنجش میزان علاقه به رشته تحصیلی ابزار های مورد استفاده در پژوهش حاضر است. داده ها با استفاده از آزمون t، یومن ویتنی و کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که مداخله طراحی شده روی امید شغلی، اهداف، عاملیت و گذرگاه تاثیر معنادار داشته و این تاثیر در امید شغلی و اهداف و عاملیت در بین دانشجویان ترم های بالاتر بیشتر از دانشجویان ترم های پایین تر بوده است. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که مداخله طراحی شده جهت استفاده و اجرا در سایر مراکز مرتبط با جوانان به ویژه دانشگاه ها در دستور کار قرار بگیرد.
بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی در هیجانات تحصیلی فرزندان
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از جوانان به فعالیت های اجتماعی شبکه ای اشتغال دارند و برای ساختن زندگی خوداز روابط و مناسبات اینترنتی استفاده می کنند یکی از مهمترین کارکردهای هیجانات تحصیلی، عملکرد تحصیلی و همچنین رفتارهای منجر به آن است خودکارآمدی سازه اصلی تئوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش شبکه های اجتماعی مجازی و در هیجانات تحصیلی و فرزندان مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد شبکه های مجازی موجب سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی ، ارتباط متقابل مختل و عدم خودباوری در دانش اموزان شده است.
اثربخشی معنادرمانی گروهی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر عملکرد جنسی و رضایت زناشویی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه بیماران زن مبتلا بیماری مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به انجمن ام اس و مطب های پزشکان متخصص مغز و اعصاب منطقه 4 شهر تهران در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 24 نفر از بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش های معنادرمانی قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه-های تعارضات زناشویی ثنایی و عملکرد جنسی آریزونا بود که قبل و بعد از آموزش، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که معنادرمانی گروهی، باعث کاهش معنادار (001/0>p) تعارضات زناشویی و عملکرد جنسی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار دارودرمانی برای بهبود زندگی این بیماران استفاده کرد.
اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر سازگاری و کیفیت روابط زناشویی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش اثربخشی غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار بر سازگاری و کیفیت روابط زناشویی بود. روش اﻳﻦ پژوهش از ﻧﻮع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون-ﭘﺲآزﻣﻮن با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر کرج در بهار و تابستان سال 1398 بود. 30 نفر زن متاهل به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه غنی سازی روابط زوجین بر اساس رویکرد هیجان مدار را آموزش دیدند. سپس از آن ها پس آزمون گرفته شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی توسط لاک- والاس (1959) و کیفیت روابط زناشویی باسبی، کران، لارسن و کریستنسن (1995) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه آزمایش و گواه در سازگاری زناشویی و کیفیت روابط زناشویی در مرحله پس آزمون و پس از یک ماه پیگیری نشان داد(05/0P<). بر اساس می توان نتیجه گیری کرد که غنی سازی روابط زوجین با رویکرد هیجان مدار می تواند شیوه مناسبی برای بهبود سازگاری و کیفیت روابط زناشویی زنان متاهل باشد.
طرحواره های ناسازگار اولیه و تنش شغلی؛ نقش واسطه ای سه گانه های تاریک شخصیت
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه وتنش شغلی با نقش واسطه ای سه گانه سیاه انجام شد. طرح پژوهش، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه پرستاران بخش های ICU و روانپزشکی دانشگاه های علوم پزشکی شهر تبریز بود (850=N)، که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای از بین 12 بیمارستان دولتی در شهر تبریز بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 280 نفر انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ (فرم کوتاه) (1990)، مقیاس شخصیت تاریک جانسون و همکاران (2012)، و استرس شغلی فرنچ و کاپلان (2003) جمع آوری شد. مقدار ضریب مسیر بدست آمده برای ارتباط بین متغیر سه گانه سیاه با تنش شغلی برابر با (89/0) و برای متغیر طرحواره ناسازگار اولیه با تنش شغلی برابر با (37/0) است ومقدار سطح معناداری بدست آمده برای این ضرایب کمتر از مقداری خطای مورد نظر (05/0) است پس بین سه گانه سیاه و طرحواره ناسازگار اولیه با تنش شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین با توجه به اینکه میزان بدست آمده بالاتر از 96/1 می باشد، نقش واسطه ای سه گانه سیاه در رابطه بین طرحواره ناسازگاری اولیه و تنش شغلی تایید می شود.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران در دوره بلوغ
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که از بین دوره های مختلف زندگی انسان، دوران کودکی و نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین مراحل زندگی هر فرد به شمار می رود از این رو هدف پژوهش حاضر " تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بلوغ عاطفی دختران دردوره بلوغ" بود. روش پژوهش نیمه تجربی و طرح انتخابی برای اجرا نیز طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دختران پایه متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 98-1399 تشکیل می دادند. 30 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر برای هر گروه). گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی به شیوه گروهی شرکت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1974) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و نتیجه گیری می کنیم که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری در افزایش بلوغ عاطفی دختران نوجوان مفید بوده است.