۱.
کلید واژه ها:
تمدن امت ملت سنت های الهی عبرت آموزی
علامه طباطبائی حقیقت سیر جامعه و حرکت تاریخ قانونمند می داند و تصریح می نماید که امت ها و جوامع ازآن جهت که امت و جامعه هستند، نه افراد و اعضای جامعه، سنت ها و قوانین، اعتلاها و انحطاط ها، سرنوشت مشترک و نامه عمل جمعی دارند و این حقیقت، به معنی قانونمندی حرکت تاریخ و جامعه است. از سوی دیگر در قرآن انسان ها به خردورزی و اندیشیدن به ویژه در مورد حوادث و فرآیندهای تاریخی دعوت شده اند تا ضمن عبرت آموزی، برای خودسازی و ساختن دیگران، علل پیشرفت و انحطاط امت ها را کشف کنند. این تغییر و تحول یکی از سنت های مهم و غیرقابل تخلف دستگاه آفرینش است. به نظر علامه ایمان و عمل صالح و یا کفر و فساد انسان ها درچگونگی شکل گیری اتفاقات آینده بشر و حتی در نظام عالم تاثیر دارد و عوامل مختلفی همچون نادیده گرفتن رابطه با پروردگار، مبارزه با پیا مبران و منادیان حق، ظلم و بی عدالتی و ... در سقوط و طلوع تمدن ها دخیلند. البته سرانجام مشقت ها و بدبختی های انسان پایان می پذیرد، چراکه سنت تغییرناپذیر خدا بر این قرارگرفته است که در واپسین حرکت تاریخ، تنها بندگان شایسته و وارسته خدا وارثان زمین خواهند بود.
۲.
کلید واژه ها:
علامه طباطبایی (ره) بنیان انسان شناسی تربیت اسلامی
هدف پژوهش حاضر، بازشناسی و بازنگاری بنیان های انسان شناختی تربیت اسلامی در اندیشه علامه طباطبائی (ره) است. این تحقیق از نوع کاربردی، روش آن تحلیلی- استنباطی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی است و داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. این تحقیق به این سؤال پاسخ داده است: بنیان های انسان شناختی تربیت اسلامی در اندیشه علامه طباطبائی (ره) کدامند؟ ابتدا تحقیق با ایضاح مفاهیمی چون «بنیان»، «انسان شناسی»، «تربیت» و «تربیت اسلامی» آغاز گردید و سپس این نتایج بدست آمد: بنیان های ناظر به حیات دنیوی انسان (زینت بودن امور دنیا؛ حمل امانت از سوی انسان؛ هدایت عمومی انسان ها توسط خداوند متعال؛ حتمی بودن مرگ انسان)؛ بنیان های ناظر به حیات اُخروی انسان (دریافت سعادتمندانه یا شقاوتمندانه نامه اعمال؛ حقیقت شفاعت اُخروی: تبدّل گناهان به حسنات با در نظرگرفتن رضای الهی؛ مجازات اُخروی: وجود عینیت بین عمل و جزای عمل؛ برانگیخته شدن انسان ها برای قضاوت عادلانه)؛ بنیان های ناظر به حیات دنیوی و اُخروی انسان (هبوط ارواح به عالم ماده و سعادتمند یا شقاوتمند شدن آن ها؛ مرتبه مندی نفوس بشری بر اساس میزان بهره مندی یا عدم بهره مندی آن ها از کمالات؛ استثناء برخی از افراد از حکم نفخ صور و ایتاء کتاب؛ پرورش و عدم پرورش فطرت در دنیا و آثار اخروی مثبت و منفی آن؛ امتداد آثار تکریم الهی انسان در دنیا و آخرت؛ مرتبه مندی ارواح انسان ها؛ مرگ به معنای انتقال انسان از دنیا به آخرت). واژگان کلیدی: علامه طباطبائی(ره)، بنیان، انسان شناسی، تربیت اسلامی.
۳.
کلید واژه ها:
اخلاق علامه طباطبائی توماس آکویناس اخلاق قرآنی اخلاق مسیحی
اخلاق از دیرباز یکی از دغدغه های اصلی بشر بوده است. در پژوهش حاضر اخلاق از منظر علامه طباطبائی و توماس آکویناس بررسی شده است. با بررسی تطبیقی آراء علامه طباطبائی و توماس آکویناس شاهد مشابهت ها و مفارقت های بسیاری خواهیم بود. آکویناس از الهیات و رویکرد عقلی بهره می برد. علامه اخلاق را از جنس حکمت عملی می داند. ایشان در قالب پنج صورت به بررسی اخلاق پرداخته و تبیین می کند: اخلاق فضیلت گرایانه (مختص انسان و موجودات صاحب نفس)، اخلاق پیامدگرایانه (قراردادی)، اخلاق وظیفه گرایانه، اخلاق دینی (ادیان گذشته) و اخلاق قرآنی (هدف از این اخلاق نه رسیدن به سعادت و خوشبختی اخروی بلکه ذات الهی است). در رویکرد آکویناس اخلاق شرط لازم رسیدن به بالاترین درجه سعادت (مشاهده رودررو ذات الهی) می داند و شرط کافی آن فیض الهی و در جهان آخرت قابل دسترسی است. اخلاقی قرآنی علامه طباطبائی، نزدیکی ها و تفاوت هایی با مشاهده رودررو ذات الهی از منظر توماس آکویناس دارد.
۴.
کلید واژه ها:
علامه طباطبائی شبه فلسفه علم انسانی معارف شیعی
در تاریخ اندیشه، به عنوان دانشی تخصصی که با مطالعه تاریخی تبارشناختی تکوین اندیشه ها سروکار دارد، نقطه عزیمت علم انسانی مدرن است و سپس «روشنگری» اوج علم انسانی-اجتماعی مدرن تلقی شده و درنهایت، «جامعه شناسی»، ملکه علوم اجتماعی، به قولِ اگوست کنت، به عنوان میراث دار همه آنچه علم اجتماع می نامیم و می دانیم، تثبیت شده است. از این حیث، آن چه که امروزه به عنوان میراث نیم هزاره ای از خانواده بزرگ معرفتی فکری علوم انسانی- اجتماعی مدرن در جامعه شناسی می بینیم، محصول طبیعی یک تاریخ غربی مدرن از اندیشه ورزی فلسفی، فرهنگی و اجتماعی کاملاً منسجم و منطقی و متدیک و تئوریک است. چیزی که در جهان های غیرغربی، به ویژه جهان رقیبِ غرب، جهان اسلام، به عنوان یک «سنّت معرفتی عقیدتی» پرپیشینه، با قدمتی یک ونیم هزاره ای شکل تاریخی متمایز و شکل بندی اجتماعی فرهنگی متفاوت به خود دیده و گرفته است. از منظر فلسفه علوم انسانی مواجهه علامه طباطبایی است دراین موضع محل تأمل است. مقاله حاضر نیز روایت این مواجهه است. داستان علّامه طباطبائی نیز، به عنوان سرحلقه آخرین فیلسوفان سنّتی مسلمان در عصر شبه مدرن جهان اسلام و «خرده جهان شیعی»- یعنی جهان یک اقلیت فرهنگی مذهبی پرشور از معارف مذهبی، کلامی، فلسفی و دانشی است که از توابع جهان اسلامی کلان است- و نیز از منظر متنی، در قالب همین مسئله جامعه شناختی و از منظر زمینه ای، در بطن همین بافتار تاریخی سنّتی دینی، قابل روایت است. این مقاله، داستان مواجهه و چالشِ نماینده سنّتی فلسفه اسلامی و دانش های اسلامی و معارف شیعی با فلسفه علمی و علم انسانی مدرن است. و هم چنین روایتی است از امکان و ظرفیت های بالقوه یک فلسفه سنّتی برای شکل دادن به یک شبه فلسفه علم انسانی از نوع مقدماتی آن از سوی علّامه طباطبائی.
۵.
کلید واژه ها:
خداوند علم مخلوقات علامه طباطبائی فخر رازی
براساس آیات قرآنی دو نوع علم نسبت به مخلوقات برای خداوند متعال قابل اثبات است؛ علم خداوند به مخلوقات قبل از آفرینش و علم او به مخلوقات بعد از آفرینش. در رابطه با تحقق و کیفیت چنین علومی برای خداوند بین مفسران اختلاف نظر وجود دارد. علامه طباطبائی به عنوان بزرگترین مفسر معاصر شیعه وجود هر دو نوع علم را برای خداوند پذیرفته، آنها را از سنخ علم حضوری می داند. ایشان دلیل علم قبل از آفرینش را، علم خداوند به ذات و کمالات ذات خودش می داند. علامه علم بعد از آفرینش را به معنای تحقق عینی و حضور آنها با وجود عینیشان برای خداوند متعال می داند. فخر رازی به عنوان یکی از بزرگترین مفسران مکتب اشعری، علم بعد از خلقت را به معنای خود معلوم می داند؛ چرا که معتقد است تحقق علم بعد از خلقت برای خداوند امری غیرممکن می باشد؛ چون لازمه آن تغییر در خداوند خواهد بود که امری محال است. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه تفسیری این دو شخصیت مطرح در عالم تفسیر می پردازد.
۶.
کلید واژه ها:
علامه طباطبائی ملاصدرا و عالم ذر
در قرآنکریم آیاتی وجود دارد که نشانگر این مطلب است که خداوند از همه افراد انسان عهد و پیمان گرفته است. قرآنکریم در آیه 172 سوره اعراف است می فرماید: ﴿و إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بربّکم قالوا بلی﴾. در فلسفه بحث از کینونت سابقه نفوس با عنوان نحوه تنزل انسان از مراتب عالیه وجود و پدید آمدن او در عالم ماده یکی از مباحثی است که در حکمت متعالیه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش، اولاً ارائه گزارش صحیح و مستند از رأی این دو حکیم و در نهایت داوری میان این دو نظر است. حاصل این پژوهش چنین است که رأی ملاصدرا در مسئله عالم ذر با قواعد عقلی- فلسفی سازگاری بیشتری دارد و مخالفت صریحی نیز با آیات مربوط به این مسئله ندارد. اما رأی علامه اشکالات و محذورات عقلی در پی دارد.