مقالات
حوزه های تخصصی:
هویت ملی یکی از عالیترین سطوح هویتی برای هر فردی است که به لحاظ سلسله مراتبی برتر از سایر سطوح هویتی (هویت فردی و هویت اجتماعی) قرار گرفته وعواملی مانند تاریخ، فرهنگ، فضا، زمان، دین ... در ساخته شدن آن نقش دارند. از میان منابع تشکیل دهنده هویت ملی، فرهنگ از مهمترین عوامل آن است به طوری که هنگامی فرد در مقابل سوال از چیستی هویت ملی خود قرار بگیرد، خود را متعلق به کشوری میداند که به آن تعلق فرهنگی دارد. اما در عصر جهانی شدن و با فشردگی فضا و زمان، شکلگیری فرهنگهای مجازی، توسعه و گسترش رسانه ها و ابزارهای اطلاعاتی بحث فرهنگ و هویت ملی وارد فاز جدیدی شده است. برخلاف گذشته، امروزه رسانهها و شبکههای اطلاعاتی و ارتباطی یکی از منابع اصلی شکلدهنده به فرهنگ و به تبع آن هویت ملی افراد شده اند. دیگر اهمیت فضا و زمان کمرنگ شده و به دنبال آن افراد تجربه های جدیدی از چندگانگی فرهنگی و هویتی را تجربه می کنند. در این نوشتار ما بر اساس مفهوم جامعه شبکهای مانوئل کاستلز و نیز مفهوم هویت چهل تکه داریوش شایگان بر این مفروض استدلال خواهیم نمود که: فرهنگ و هویت ملی در عصر کنونی یک برساخته فرهنگی اجتماعی است. اکنون هویت ملی به مانند گذشته برترین شکل هویت فرد نیست و تنها یکی از منابع هویتی فرد در کنار دیگر منابع هویتی است که از فضای جهانی شده و جوامع اطلاعاتی کنونی تغذیه می کنند. در راستای مفرض خود بر اساس مفهوم "جامعه شبکه ای" مانوئل کاستلز و "هویت چهل تکه" داریوش شایگان بر این ایده استدلال خواهیم کرد که در جوامع شبکه ای شده کنونی با توجه به دسترسی آسان و آگاهی همگان از فرهنگ های مختلف، هویت افراد چهل تکه شده و دیگر هویت های یکدست و منسجم نداریم. هر اندازه که هویت و فرهنگ افراد متکثرتر شود، هویت ملی نیز به معنای متعارف آن دچار چالش شده و دیگر سخن از هویت ملی اصیل امری تاریخی است.
جایگاه نهادهای مالی بین المللی در تثبیت و تداوم هژمونی ایالات متحده
حوزه های تخصصی:
از آنجا که مرکز ثقل روابط بین الملل، مقوله ی قدرت و حفظ و تقویت آن در تمامی ابعاد است، سازمان های بین المللی به عنوان بازیگران جدید صحنه ی بین الملل نیز همچون بازیگران سنتی این عرصه، در حیطه ی قدرت و سیاست قدرت جای می گیرند. چنین تفسیر واقع گرایانه ای بیان می دارد که در سراسر تاریخ، سازمان های بین المللی همواره ساختار جهانی قدرت دوره ی معین را منعکس می سازند. بر این اساس، سازمان های بین المللی ساخته و پرداخته ی قدرت های امپریالیستی هستند که می خواهند از این طریق ضمن حفظ و گسترش قدرت خویش، جنبه ی حقوقی و مشروعیت ببخشی برای اقدامات امپریالیستی و مداخله جویانه ی خود کسب کنند. وقوع جنگ دوم جهانی که نفوذ سیاسی و اقتصادی ایالات متحده را جایگزین نفوذ و قدرت اروپا در بسیاری از نقاط جهان نمود، برخی از صاحب نظران آمریکایی را بر آن داشت تا با غیرعاقلانه پنداشتن بازگشت به وضعیت انزواجویانه ی پیشین، حفظ و گسترش هژمونی جهانی آمریکا را در دستور کار خویش قرار دهند. بنابراین از آنجا که هژمونی جهانی، نیاز به منابع جهانی نیز خواهد داشت، ایالات متحده از همان لحظات پایانی جنگ در صدد برآمد تا با ایجاد یک سیستم اقتصاد جهانی، این نیاز خویش را جامه ی عمل پوشاند و در این راه، اقدام به تأسیس و تشکیل نهادهای مالی بین المللی نمود که در راس آنها صندوق بین المللی پول و بانک جهانی قرار داشت که از ابتدا تا کنون، بیش از حدّ بر دیدگاه های واشنگتن تکیه داشته اند. ایالات متحده با دیکته کردن اهداف و خواسته های خود بر نحوه ی عملکرد صندوق و بانک جهانی در قالب جهت دهی سیاسی وام ها و تعیین ساختار اداری و تصمیم گیری آنها و نیز در سطحی فراتر، با تحمیل ساختار اقتصاد جهانی مطلوب خویش از طریق تصمیمات و عملکردهای این دو نهاد بر دیگر کشورها، در صدد است تا به گونه ای مؤثر مسایل بین المللی را در راستای مقاصد توسعه طلبانه ی خود حل وفصل نماید. بنابراین مؤسسات مالی بین المللی در نهایت با ایفا نمودن نقش پلیس مالی امپریالیسم آمریکایی، تداوم بخش سلطه و هژمونی جهانی ایالات متحده خواهند بود.
سیر تکوینی دولت مطلقه مدرن در ایران
حوزه های تخصصی:
برخی از نویسندگان، دولت مطلقه را نخستین صورت تجسم دولت مدرن می دانند. در تاریخ اروپا و در فاصله اضمحلال فئودالیته و پیدایش نظام سرمایه داری، نوع ویژه ای از دولت پیدا شد که از آن به عنوان دولت مطلقه یاد میشود. به عبارت دیگر دولت مطلقه، نوع حکومتی بود که بعد از رنسانس در اروپا ایجاد شد و شکل مدرن آن در ایران در زمان رضا شاه به وجود آمد. دولت رضاشاه نخستین دولت مدرن مطلقه در ایران بود و با آنکه برخی از ویژگی های آن ریشه در گذشته داشت لیکن نظام سیاسی جدیدی به شمار می رفت. حکومت رضاشاه با متمرکز ساختن منابع و ابزارهای قدرت، ایجاد وحدت ملی، تأسیس ارتش مدرن، تضعیف مراکز قدرت پراکنده، اسکان اجباری و خلع سلاح عشایر، ایجاد دستگاه بوروکراسی جدید و اصلاحات مالی و تمرکز منابع اداری، مبانی دولت مطلقه مدرن را به وجود آورد. هدف این پژوهش بررسی سیر تکوینی دولت مطلقه در ایران می باشد. روش پژوهش در این مطالعه توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات بر اساس منابع کتابخانهای و اینترنتی می باشد.
تأثیر فرهنگ سیاسی بر وحدت ملی در ایران
حوزه های تخصصی:
مسلماٌ اهمیت وحدت ملی و اتحاد جامعه برای مردم هر کشور از جایگاه خاصی برخوردار است. بدون وحدت ملی، بقاء و حیات کشور و ملت، امکان پذیر نیست . پرواضح است که عوامل گوناگونی و متعددی در ایجاد وحدت ملی مؤثر هستند . هدف موردنظر دراین مقاله بررسی مؤلفهها و ویژگیهای بنیادین فرهنگ سیاسی ایرانیان و چگونگی شکلگیری و نهادینه شدن آن در نتیجه سیطره حکومتهای استبدادی و قبیلهای در مردم ایران و تأثیر این ویژگیها بر وحدت ملی در چارچوب تئوری لوزی انسجام درونی است . براساس نتایج این تحقیق، در ایران، با توجه به سابقه طولانی حکومتهای استبدادی و قبیلهای، نوعی فرهنگ مبتنی بر بیاعتمادی، مطلقنگری، خودمداری، فردگرایی منفی، حذف و تخریب، خشونت و غیره را رواج دادهاند.استمرار و تداوم این نوع حکومتها منجر به نهادینه شدن این نوع فرهنگ در نزد نخبگان و توده مردم گردیده است به گونهای که این نوع فرهنگ سیاسی در تاریخ رشد و تکوین خود، به یک متغیر مستقل تبدیل شده است. این نوع فرهنگ، تأثیر مخرب و غیرسازندهای در تحقق اجماعنظر میان نخبگان و وحدت ملی دارد. لذا تحول در فرهنگ سیاسی برای رسیدن به وحدت ملی یک ضرورت محسوب می شود.
نقش شبکه های اجتماعی در احساس امنیت اجتماعی افراد مورد مطالعه: دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان
حوزه های تخصصی:
امروزه دامنه شبکههای اجتماعی به گونهای در بین کاربران رواج پیدا کرده که میلیونها نفر را به عضویت خود درآورده چنان که این شبکهها به سرعت در بین مخاطبان خود جای باز نمودهاند و به بخش جدایی ناپذیر زندگی اغلب کاربران خود بدل گشتهاند. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش شبکه های اجتماعی در احساس امنیت اجتماعی افراد می باشد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، روش پیمایشی مبنای گردآوری داده ها قرار گرفته است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارSPSS و روش آماری نظیر تحلیل واریانس و آزمون تفاوت میانگین ها استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی دانشجویان ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج نشان می دهد که بین متغیرهای جنسیت، وضعیت تأهل و قومیت با احساس امنیت اجتماعی نیز ارتباط معناداری وجود دارد.
جهانی شدن و تأثیر آن بر ساختار سیاسی امنیتی کشورهای جهان سوم
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن به عنوان روندی غیر قابل انکار در دهههای پایانی قرن بیستم حضور خود را به رخ کشیده و تأثیر عمیق و گستردهی خویش را بر حوزه های مختلف اقتصاد، سیاست و فرهنگ گسترانده است. به واسطهی بستر تأثیرگذاری بر همین حوزههای مهم، جهانی شدن دارای تبعات و آثار غیرقابل انکار اقتصادی، سیاسی و فرهنگی شده و یا خواهد شد. بی شک پدیده مهمی چون جهانی شدن حاصل کوله باری بزرگ از تحول و تغییر برای کشورها و دولتهایی است که در جوّ، ملیت و حاکمیت ملی خویش زیست کردهاند. جهانی شدن در حقیقت تمامی ساختارهای بومی، محلی و شاکله هویتی و نیز باورهای ملل را به چالش کشیده و در کنار اینها متحول کننده زیرساختهای اقتصادی، سیاسی و مذهبی میگردد. حال در اینجا سئوالی که به ذهن متبادر میشود این است که کشورهای جهان سوم در مواجهه با پدیده جهانی شدن با چه چالشها و بحرانهای سیاسی و امنیتی روبرو می باشند؟ در این پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و پس از جمع آوری مطالب و مقایسه اطلاعات و تجزبه و تحلیل آنها تأثیر متغیر مستقل (پدیده جهانی شدن) را بر متغیر وابسته (ساختار سیاسی امنیتی کشورهای جهان سوم) مورد واکاوی قرار خواهیم داد و اینطور استدلال خواهیم کرد که پدیده جهانی شدن موجب دگرگونی سیاسی امنیتی در کشورهای جهان سوم خواهد شد
تجزیه و تحلیل تأثیر رسانه های جمعی بر فرهنگ عمومی مطالعه موردی: شهر اراک
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تجزیه و تحلیل تأثیر رسانه های جمعی بر فرهنگ عمومی از نگاه شهروندان شهر اراک صورت گرفته است. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، روش پیمایشی مبنای گردآوری دادهها قرار گرفته است. به منظور تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS و روشهای آماری تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه استفاده شد. چارچوب نظری این پژوهش برگرفته از «نظریه کاشت» در قالب دیدگاه های اثباتی می باشند. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش از روش آلفای کرونباخ و در جهت روایی از روایی صوری استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش رابطه معنیداری بین رسانه های جمعی با فرهنگ عمومی وجود دارد. یافته ها حاکی از آن است که بین میزان استفاده از روزنامه (36/0=r)، اینترنت (64/0=r)، تلویزیون(23/0=r)، رادیو(33/0=r)، ماهواره(66/0=r) و موبایل (40/0=r) با فرهنگ عمومی ارتباط معناداری وجود دارد. در حالیکه بین میزان استفاده از کتاب و مجلات با فرهنگ عمومی رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر وابسته مستقیماً تحت تأثیر تلویزیون (42/0=Beta)، ماهواره (35/0=Beta)، روزنامه (19/0=Beta)، اینترنت (16/0 =Beta) و موبایل (08/0=Beta) قرار گرفته است.