مقالات
حوزه های تخصصی:
ازجمله تغییرات بسیار مهم که ظرف سده گذشته روی داده نقش روبه گسترش دولت در زندگی اجتماعی می باشد. بر خلاف جامعه شناسی کلاسیک که تا اوایل قرن بیستم محور بحث آن جامعه بود و به نوعی از پرداختن به مبحث دولت و تحولات آن اجتناب می ورزید - البته به استثنایی جامعه شناسی مارکسیستی - در قرن بیستم و نیز سال های اخیر دولت مدرن نه تنها در تغییرات زندگی اجتماعی بلکه در نظریه های جامعه شناسی نیز جایگاه مهمی یافته است و این فرض بنیادینی است که در نوشتار حاضر بدان پرداخته شده است.
تحلیلی بر وضعیت هویت قومی در جامعه ایران، مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ترکیب جمعیت ایران به نحوی است که اطلاق جامعه چند قومی به آن چندان دور از واقعیت نیست. حضور و زندگی قومیت های مختلف چون فارس ها، ترک ها، کردها، لرها، بلوچ ها، ترکمن ها و عرب ها در جوار یکدیگر و در چارچوب جغرافیایی سیاسی واحد بیانگرتنوع قومی ـ فرهنگی جامعه ایران است. به همین جهت عمدتا نطفه بحران هویت در درون آنها وجود داشته است، که در برهه های زمانی خاص جنبه بحران سیاسی یافته اند، نظیر آنچه در آذربایجان، کردستان، ترکمن صحرا و… اتفاق افتاده است. مساله قومیت ها در ایران و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر و با حکومت مرکزی به عنوان یک واقعیت مهم در گذشته، حال و آینده مطرح بوده و خواهد بود. پرسش این نوشتار آنست که آیا سمت و سوی بازسازی هویت قومی در ایران در راستای فرایندهای هویت بخش مدرن است یا اینکه نوعی بازگشت به گذشته های سنتی مفهوم قومیت می باشد؟ در این نوشتار سعی بر آن است تا در سطح کلان ضمن گذری بر مساله قومیت ها در ایران به بررسی وضعیت کنونی و جایگاه قومیت ها در کشور، و تبیین سمت و سوی بازسازی هویت قومی، خصوصا در بین دانشجویان پرداخته شود.
واکاوی مفهوم قدرت در نظریات میشل فوکو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکه ای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع می کند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایه های مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمی شود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل می پذیرد و معنی می یابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبت ها و اهمیت یافتن مناسبت ها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروه های اجتماعی که به روش ها و منش های گوناگون ابراز می شود. و آن چه باعث باز تولید نظم موجود می شود، گره خورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید می کند و مشروعیت می بخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته ای است که نوشتار حاضر به طور مبسوط بدان پرداخته است.
حکومت مطلوب در اندیشه توماس آکویناس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
میشل فوکو، در خصوص مفهوم و چیستی قدرت، درک سلسله مراتبی ساده را رد می کند و معتقد است قدرت یک مفهوم ساده ابلاغی از بالا به پایین و دستوری نیست، بلکه در شبکه ای از روابط در هم پیچیده، ساری و جاری است. همان چیزی که ساختار جامعه را تعیین و آن را مشروع می کند. قدرت در این مفهوم ریشه در لایه های مختلف تعاملات اجتماعی و زبانی (مفاهیم) دارد. به عبارت دیگر اعمال قدرت به شکل یک بردار خطی رو به پایین اجرا نمی شود بلکه به اصطلاح در یک ظرف گفتمانی شکل می پذیرد و معنی می یابد.
در اندیشه فوکو «مساله قدرت» در همه جا جاری است، در نسبت ها و اهمیت یافتن مناسبت ها، در روابط و تعاملات زبانی و کلامی میان افراد، طبقات و گروه های اجتماعی که به روش ها و منش های گوناگون ابراز می شود. و آن چه باعث باز تولید نظم موجود می شود، گره خورده با آن نظمی است که مجموعه مفاهیم را در خرد جمعی جامعه تولید می کند و مشروعیت می بخشد.
تعریف میشل فوکو از قدرت به لحاظ نظری کمک وافری به جامعه شناسی جدید نموده است و این نکته ای است که نوشتار حاضر به طور مبسوط بدان پرداخته است.
تبیین رویکرد نو واقع گرایی در روابط بین الملل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوواقع گرایی که همچنان دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه سیاست بین الملل می داند روایتی قدرتمند از واقع گرایی است که می گوید تا وقتی نظام بین الملل اقتدارگریز باشد کشمکش بر سر قدرت و امنیت ادامه خواهد داشت. نو واقع گرایی عمیق ترین و دقیق ترین نقدها را بر پروژه های اصلاح طلبانه در سیاست بین الملل وارد ساخته است. از همین رو شگفتاور نیست که این مکتب آماج اصلی حمله کسانی قرار گرفته است که چارچوب ذهنی شان اصلاح طلبانه یا انتقادی است. این نظریه که محصول چالش نظریه رفتاری و نظریه وابستگی متقابل است به رغم انتقاداتی که از منظرهای گوناگون بر آن شده است، کماکان توانسته سلطه خود را را حفظ نماید. نوشتار حاضر تلاش دارد ضمن پرداختن به چگونگی ظهور نو واقع گرایی، مبانی فکری- فلسفی و نیز عناصر اصلی این نظریه، دیدگاه های منتقدان نظریه واقع گرایی را مطرح و بررسی نماید.
فقر و نابرابری در عصر جهانی شدن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر با بررسی ابعاد نظری و مفهومی جهانی شدن، به بررسی برخی از مهم ترین نتایج و پیامدهای این روند، به ویژه، مساله فقر و نابرابری هم در داخل کشورها و هم در میان کشورها می پردازد. هر چند جهانی شدن تا حدودی در افزایش بی عدالتی اجتماعی و نابرابری میان کشورها نقش داشته است اما استدلال اصلی مقاله حاضر آن است که این نابرابری ها و بی عدالتی ها از یک سو پیامد سیاست هایی (به ویژه خط مشی های نولیبرالی) است که برای جهانی شدن به کار بسته می شوند، و از سوی دیگر، حاصل ضعف های درونی کشورهای جهان سوم می باشد.
مفاهیم اساسی در اندیشه سیاسی ماکیاولی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگرش واقع گرایانه و یا آرمان گرایانه به پدیده ها و مفاهیم عرصه سیاست به مثابه دو روی ژانوس دو چهره مورد نظر «موریس دورژه» گاهی در تعارض با یکدگیر و گاه به موازات هم و یا به صورت تلفیقی و همزمان مورد استفاده متفکران سیاسی واقع شده است. هر چند شواهدی از نگرش واقع گرایانه در اندیشه متفکرین سیاسی یونان باستان از جمله در نزد ارسطو را می توان جستجو کرد ولی سهم و جایگاه ماکیاولی در این میان منحصر به فرد است. او مفاهیم بدیعی را در ادبیات سیاسی غرب ابداع نموده است مخصوصا اگر به تاریخ و جغرافیای مفاهیم اساسی اندیشه های وی توجه داشته باشیم خواهیم دید که در دوره انتقالی از قرون وسطی به عصر جدید و سپس عصر روشنگری ماکیاولی دارای نقش به سزایی است.
مفهوم واقع گرایی و نگرش واقع بینانه او به نظر می رسد که در میان سایر مفاهیم مورد ابداع اش دارای محوریت و اهمیت بنیادی است که در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد.
مبانی سازه انگارانه همکاری های نوین منطقه ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ساختار کلاسیک و سنتی امنیت در خاورمیانه از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون کما بیش بر پایه نگاهی رئالیستی تدوین شده است. جنگ اعراب و اسرائیل، مناقشه بر سر سرزمین های اشغالی، جنگ ایران و عراق، جنگ عراق و کویت، نبرد ایالات متحده با طالبان و صدام و بحران هایی دیگری از این دست، الگوی منازعه دایم را به منزله بخشی از ساختار امنیت در منطقه تحکیم ساخته است. اما نوشتار حاضر بر این اعتقاد است که ظهور برخی از پدیده ها و متغیرهای جدید در خاورمیانه می تواند بستری سازه انگارانه برای ایجاد نوعی چرخش امنیتی در منطقه فرض شود.
بر این اساس، حضور نیروهای آمریکائی در عراق و افغانستان و به تبع آن ناخرسندی دول منطقه از ایده خاورمیانه بزرگ از یک سو و تقویت یافتن امواج جدید بنیادگرایی از سوی دیگر، ضمن برجسته تر کردن دوباره نقش دولت، ملت ها در منطقه، دکترین های امنیتی بر پایه نهادگرایی، همگرایی و سازه انگاری را جایگزین دکترین های پیشین مبتنی بر موازنه وحشت و نئورئالیسم ساخته است. در پرتو چنین تحولی، به رغم شکاف های ایدئولوژیک، سیاسی، تاریخی و قومی، با برجسته تر شدن دوباره نقش دولت- ملت به مثابه اصلی ترین بازیگر، مقدمات شکل گیری همگرایی های نوین منطقه ای بر مبنای رهیافت سازه انگارانه در حال تکوین است.