چکیده

نگرش واقع گرایانه و یا آرمان گرایانه به پدیده ها و مفاهیم عرصه سیاست به مثابه دو روی ژانوس دو چهره مورد نظر «موریس دورژه» گاهی در تعارض با یکدگیر و گاه به موازات هم و یا به صورت تلفیقی و همزمان مورد استفاده متفکران سیاسی واقع شده است. هر چند شواهدی از نگرش واقع گرایانه در اندیشه متفکرین سیاسی یونان باستان از جمله در نزد ارسطو را می توان جستجو کرد ولی سهم و جایگاه ماکیاولی در این میان منحصر به فرد است. او مفاهیم بدیعی را در ادبیات سیاسی غرب ابداع نموده است مخصوصا اگر به تاریخ و جغرافیای مفاهیم اساسی اندیشه های وی توجه داشته باشیم خواهیم دید که در دوره انتقالی از قرون وسطی به عصر جدید و سپس عصر روشنگری ماکیاولی دارای نقش به سزایی است. مفهوم واقع گرایی و نگرش واقع بینانه او به نظر می رسد که در میان سایر مفاهیم مورد ابداع اش دارای محوریت و اهمیت بنیادی است که در این نوشتار مورد بررسی قرار می گیرد.

تبلیغات