هدف: هدف این پژوهش، بررسی پیامد گسترش فعالیت احزاب ملی در سطح محلی در مازندرانِ عصر پهلوی دوم است. مقالة حاضر، ابعاد مختلف رشد فعالیت احزاب در مازندرانِ عصر پهلوی دوم با تأکید بر این مسئله است که احزاب محلی فعال در مازندران در این دوره، غالباً از چه گرایشی برخوردار بودند؟
روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی، مصاحبه و منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
نتایج و یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که احزاب با گرایش های چپ چه از نوع مارکسیستی و چه از نوع مارکسیسم اسلامی در سال های آغازین و پایانی سلطنت پهلوی دوم بر حیات اجتماعی سیاسی مازندران اثرگذار بودند.
با توجه به تأثیر سرنوشتساز نهضت ملیّ صنعت نفت در تاریخ
معاصر ایران و نقش مهمی که روحانیون ایران در این امر بر عهده
گرفتند، مقاله حاضر برآن است تا نقش روحانیون اصفهان را در این
برهه تاریخی مورد ارزیابی قرار دهد. روحانیون اصفهان چه اندازه در
به حرکت درآوردن و هدایت جنبشهای مردمی به نفع نهضت نقش
داشتند؟ دخالت آنان چه دستاوردهایی را برای نیروهای مذهبی به
همراه آورد؟ آیا آنها توانستند اعتماد نسل جوان را برای مبارزات
بعدی جلب کنند؟ بررسی سؤالات مورد نظر بر این فرض مبتنی است
که روحانیون در جامعه آن روز اصفهان از نفوذ زیادی برخوردار بودند.
رویکرد مقاله پیش رو توصیفی- تحلیلی است و بر اساس منابع
آرشیوی، کتابخانهای و پژوهش میدانی صورت گرفته است. یافتههای
پژوهش حاکی از آن است که نیروهای مذهبی اصفهان قدرت
برانگیختن جنبشهای مردمی را دارا بودند و به تبع آیتالله کاشانی
از این قدرت به نفع نهضت استفاده کردند. ولی پس از اختلاف بین
سران نهضت، اکثر روحانیون اصفهان به دلایل مختلف از جمله
قدرت یافتن روزافزون حزب توده از دکتر مصدق رویگردان شدند و
در برابر کودتا محافظهکاری پیشه کردند. بیشتر جوانان اصفهان با
نیروی » مشاهده این رویکرد، برای ادامه مبارزه علیه استبداد از
دلسرد شدند. این روند تا زمان ورود آیتالله خمینی به « مذهب
صحنه سیاست ادامه داشت.
در این بررسی با نگاهی به تحولات منطقهای ایران در پی فروپاشی امپراتوریهای روسیه تزاری، عثمانی وبریتانیا در فاصله دو جنگ جهانی اول و دوم، زمینههای شکلگیری هویتهای ملی در میان پارهای از مجامع قومی همسایه – از جمله ترکزبانهای قفقاز، کردهای بینالنهرین و بلوچهای پاکستان- مورد توجه قرار گرفته است و بازتاب آن در میان اقوام ایرانی.
فعالیت های هسته ای ایران در دوره ی پهلوی، یکی از نمادهای مشخص اقتصادی و سیاسی و تحول نقش آفرینی دولت پهلوی دوم است که از اواسط دهه ی 30 ه. ش (50 م) آغاز شد و با فراز و فرودهای متعدد تا سقوط این حاکمیت ادامه یافت. هدف از این پژوهش بررسی تاریخی نقش و چگونگی موضع گیری دولت ایالات متحده ی آمریکا در قبال این فرایند است. در پایان، نگارنده نتیجه می گیرد با اینکه آمریکا از نخستین کشورهایی بود که صنایع اتمی را در ایران راه اندازی کرد، کم کم و به ویژه از اواسط دهه ی واپسین حاکمیت پهلوی، یک سیاست دوگانه همراه با احتیاط را نسبت به برنامه ی هسته ای ایران در پیش گرفت؛ اما این سیاست به معنای محدودیت و کارشکنی نبود.
این پژوهش به یکی از موضوعات اجتماعی-اقتصادی در تاریخ معاصر ایران یعنی کارکرد اقتصادی نهاد خانواده در نقاط شهری کشور طی دو دهة پایانی حکومت پهلوی، می پردازد. چنان که سعی شده است تا با تمرکز بر روی برنامه نوسازی حکومت پهلوی دوّم طی دوره زمانی موردنظر، ارتباط و همبستگی این برنامه با تغییر میزان کارکرد اقتصادی خانواده ایرانی را تبیین نماید. واکاوی این مسئله، با کاربرد یک نظریه جامعه شناسی یعنی تئوری مدرنیزاسیون، و از طریق روش پژوهش کمّی یعنی مبتنی بر داده های عمدتاً آماری و عددی انجام گردید، ضمن این که شیوه و ابزار گردآوری اطلاعات نیز مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بوده، که با فیش برداری و محاسبة ارقام و داده های خام صورت پذیرفت. یافته های این تحقیق بیانگر این است، که رابطه منفی و معکوسی میان برنامة نوسازی حکومت پهلوی با کارکرد اقتصادی خانواده طی آن زمان وجود داشت، چنان که، هرچه دگرگونی اجتماعی-اقتصادی در ایران روند روبه رشد و افزایشی را طی می نمود، کارکرد اقتصادی خانواده سِیر افولی را سپری می کرد.