چکیده پیوستگی دین و دولت در حکومت صفویه (1135- 907 ق.)، سبب شده است تعامل دو نهاد دینی و سیاسی و چگونگی آن از مسائل مهم پژوهش در دوره صفویه باشد. هر مقطع از دوره صفویه به دلیل تغییرات سیاسی و اجتماعی و چگونگی عملکرد شاهان، این تعامل از ویژگی خاصی برخوردار است. دوره شاه صفی که از نظر سیاسی آغاز دوره افول صفویه است، مساله تعامل دین و سیاست در آن وضع خاصی دارد. در این بررسی با تامل در آثار به جا مانده از علی نقی کمره ای، تبیین این رابطه مد نظر است. کمره ای از عالمان متوسطی است که تجربه مناصب مذهبی را دارد، در عین حال با نگرش انتقادی از شرایط حاکم در کلیت نهاد سیاسی و مذهبی، به ویژه رابطه شاه با عالمان دینی سخن می گوید. محور دیدگاه کمره ای، حکایت از وجود تنش در این رابطه است و همین نکته، یعنی چرایی این تنش و چگونگی آن از خلال آثار کمره ای مبنای این بررسی است.