سرزمین گیلان همواره در طول تاریخ برای حاکمان مرکزی ایران
سرزمینی ثروتمند و دور از دسترس بود. همین مسئله نیز موجب
مهاجرت اسماعیل میرزا به سرزمین گیلان گشت. اما در دوره شاه
تهماسب وشاه عباس اول این شاهان دلایل و بهانههای متعددی
جه ت تسل ط ب ر ای ن سرزمی ن داشتند . همسایگ ی گیلا ن ب ا قفقاز،
روسیه و، همچنین، ارتباط با عثمانی از مسیر قفقاز، ذخایر ارزشمند
ابریشم، ارتباط آبی با اروپا، تبدیل این سرزمین به مخفیگاه فراریان
و مخالفان صفوی و تسلط سادات شیعی و رقابت آنان با صفویان
موجب گشت تا آنان حاضر به تداوم این حکومت ها بر گیلان
نباشند و درصدد تضعیف و حذف آنان بر آیند. نگارنده در پژوهش
حاضر سعی دارد با روش توصیفی و تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه
ای و تحلیل داده های مورد اشاره به بررسی روابط مورد اشاره
بپردازد.
ذهبیه، سلسله صوفیانه شیعی بود که در تمامی دوران حکمرانی صفویان در ایران حضور داشت و در عرصه های اجتماعی – سیاسی ایفای نقش کرد. این طریقت نسبت به دیگر سلسله های صوفیانه عصر صفوی اعم از شیعه و سنی، در طول حیات خویش، فراز و فرود کمتری داشته است. با این وجود روابط آنان با دولت صفوی، تحت تأثیر شرایط سیاسی و مذهبیِ جامعه ایران عصر صفوی را می توان به سه دوره متمایز تقسیم کرد. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و استفاده از متون اصلی تاریخی و طریقتی در پی پاسخ برای این پرسش است که فعالیت های سیاسی- اجتماعی طریقت ذهبیه و تعامل آن با شاهان صفویه چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که می بایست دلایل تمایز این سلسله با سلسله های صوفیانه دیگر را در 1- نزدیکی و قرابت سلسله صفوی با ذهبیه 2- تلاش ذهبیه در جهت حفظ و تثبیت حکومت صفوی3- تلاش در جهت احیاء صبغه صوفیانه دولت صفوی و نپذیرفتن مقامات دیوانی و درباری و در نهایت4 - سلوک عرفانی معتدل از جمله دلایل تمایز این سلسله با طریقت های دیگر بود.