تبارشناسی توکّل عرفانی در رساله قشیریه بر مبنای نظریه گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا به منظور وصول به حقیقت، همواره در جستجوی درک تازه ای از قرآن و مفاهیم دینی بودند. آن ها در مسیر دریافت یک معنا، قطعاً از پیش فرض هایی چون مفهوم آیات قرآنی، بهره می گرفتند. یکی از مفاهیم قرآنی که در میان عرفا، به خصوص عرفای قرن سوم و چهارم مطرح شد و هر کدام در مورد آن، با تدبّر و تفکر خاص خود دست به تأویلاتی زده و مفهوم تازه ای از آن درک کرد، اصطلاح عرف انی «توکّل» است. توکّل با مفاهیم گسترده خویش، از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی عرفا، با توجه به گستره مفهوم حال و مقام، آن را بالاترین مقام عرفانی شمرده اند. این تحقیق به دنبال بررسی دگرگونی مفهوم قرآنی توکل و چگونگی خلق مفاهیم عرفانی تازه از آن نزد عرفا است. محدوده تحقیق بر مبنای اقوال مشایخ اولیه مندرج در متون معتبر صوفیان، با تأکید بر رساله قشیریه نهاده شده است و فرضیه تحقیق مبنی بر اینکه صوفیان براساس موقعیت تاریخی و فرهنگی، حالات و مقامات متفاوت خویش، برداشتی متفاوت از مفهوم توکل داشته اند؛ از رهگذر روش تحقیق براساس دیدگاه معرفت شناختی و هرمنوتیک سنّت گرای گادامر، آزموده می گردد تا ماهیت تفاوت برداشت های عرفا و پیش داوری های آنان، از تأویل آیات قرآنی در باب مقام توکّل، تبیین و بازشناسی شود. بررسی این تفاوت نگرش، می تواند در شناخت دلایل اختلاف نظر صوفیان در تعاریف یک اصطلاح و گوناگونی برداشت آن ها کارآمد باشد.