درباره آخرین حجت الهی حضرت مهدی# و مهدویت، آیه صریحی در قرآن وجود ندارد؛ اما با کمک روایات فراوانی که به عنوان تأویل یا تطبیق در منابع فریقین وجود دارد، می توان مهدویت و منجی گرایی را یکی از جلوه های معرفتی قرآن دانست که برای هدایت و رستگاری بشر نازل شده است. آیات 4 تا 8 سوره اسراء از جمله آیاتی است که به گونه تأویلی به ظهور آن حضرت پرداخته و مفهوم آن را از زمان بنی اسرائیل و دین یهود، به حوادث مشابه در دین اسلام می کشاند. این آیات که به بخشی از تاریخ پر فراز و نشیب بنی اسرائیل، صعود و نزول اخلاقی و معرفتی و فساد و عقاب آنان اشاره دارد، به کمک روایاتی که ابتلاء و امتحان امت خاتم را همانند روش و سنت زمان بنی اسرائیل می داند، سبب هوشیاری و مراقبت بیشتر در برابر فتنه های پیش از ظهور و وظیفه شناسی و آمادگی و انتظار خردمندانه تر نسبت به عصر منجی موعود و ایام ظهور مصلح کل و حکومت جهانی آن حضرت می گردد.
از احادیث متعدد فریقین درمی یابیم که آنان در برخی از اوصاف و مقامات حضرت مهدی از جمله مقام خلیفةاللهی، امامت، از اهل بیت رسول الله بودن آن حضرت و ... اتفاق نظر دارند. بی تردید مقام خلیفة اللهی امام مهدی از میان سه نوع خلافتی که در قرآن کریم یاد شده، نوع خلافت ویژه ای است که از ناحیه حق تعالی برای انبیا و اوصیا رقم خورده است. خداوند آنان را به طور خاص خلیفه خود در زمین قرار داد که به نوبه خود، والاترین نوع خلافت است. حکمت این خلافت، ظهور و بروز احکام و تدابیر الهی به دست خلیفه خویش در جوامع انسانی است تا قسط را در همه ابعاد آن برپا کند و با سیاست گذاری و اجرای احکام و حدود دینی، زندگی موحدانه و حیات معنوی و هدایت افراد را تأمین نماید.
درک ماهیّت خلیفة اللهی امام مهدی با تبیین جایگاه نهضت امام در نظام تعالیم دین حق (احیای توحید گرایی) امکان پذیر خواهد بود. افزون بر آن، احیاگری دین حق با مقام عصمت پیوند می خورد و بلندای مقام خلیفة اللهی امام مهدی را نمایان می سازد.
در این نوشتار، با تکیه بر برخی مبانی فلسفه و عرفان اسلامی تلاش شده است از منظری عمیق و به نحو برهانی نشان داده شود که ساختار وجودی تمدن مهدوی ساختاری فرا اعتباری است و نسبت امام و امت در آن مشابه نسبت روح و بدن است و تمامی آثار و برکات وجودی تمدن مهدوی نیز برآمده از چنین نسبت عمیقی میان امام و امت خواهد بود. به این منظور، ابتدا نسبت نفس و بدن در فلسفه و عرفان اسلامی بررسی شده و افزون بر تبیین مکتب صدرایی از تفاوت بدن عنصری و بدن برزخی با تکیه بر مبانی عرفانی به این نتیجه دست یافته ایم که بدن عنصری از مقام فنای افعالی و بدن برزخی از مقام فنای ذاتی نسبت به نفس برخوردار است. آن گاه بر مبنای این تحلیل، از کیفیت و نسبت بدن و نفس توضیح داده شده است که در تمدن مهدوی نیز با محوریت مودّت و تولّی نسبت به حضرت حجت اهالی آن تمدن به مقام فنای افعالی نسبت به آن حضرت دست می یابند و در نتیجه به نحوی فراتمثیلی حیات اجتماعی به عنوان بدن عنصری برای آن حضرت، محل ظهور تفصیلی کمالات ایشان خواهد بود. در نهایت نیز پس از تثبیت رابطه روح و بدن میان امام و امت در تمدن مهدوی به برخی از مهم ترین ثمرات آن اشاره شده است و از این منظر، برخی از تحولات شگرف در تمدن مهدوی مورد تحلیل هستی شناسانه قرار گرفته است.
این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی، به بررسی نظریات شیعه و بهائیت در خصوص «رجعت» پرداخته است. «رجعت» یکی از مباحث اعتقادی در فرهنگ شیعه است و برای اثبات آن شواهد عقلی و نقلی فراوانی ارائه داده است. بر اساس آیات و روایات، معنای دقیق و مراد از «رجعت» در فرهنگ شیعه، بازگشتن عده ای از خالصان و پاکان در زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام برای یاری ایشان و همچنین بازگشت عده ای از ناپاکان و دشمنان برای انتقام گرفتن از آنان است.
اما فرقه ضالّه بهائیت رجعت به این معنا را نپذیرفته و برای تحمیل خود به عنوان دینی جدید بر اذهان، موافق رأی و نظر خود، به تفسیر آیات قرآن پرداخته و معتقد به رجعت صفاتی اولیا و انبیای پیشین در پیامبر نوظهور شده است.
این نوشتار با تامل در روایات، وضعیت فرهنگی جهان در عصر ظهور را ترسیم می کند و از آن ره گذر، به اقدامات اصلاحی امام مهدی در عرصه فرهنگ و نیز روش امام در رویارویی با ناهنجاری های فرهنگی و ایجاد انقلاب فرهنگی اشاره می کند. در ادامه، وضعیت فرهنگی جهان در عصر حاضر و پدیده جنگ نرم بازنگری می شود و از کنار هم قرار دادن و مقایسه این دو وضعیت با هم و نیز با الهام از عملکرد و روش امام، دو راه برد اساسی بصیرت دهی و معرفت بخشی برای مقابله با انواع هجمه های فرهنگی دشمنان و نیز راه کارهای عملیاتی کردن آنها پیشنهاد شده است که البته اجرای آنها بر عهده دولت زمینه ساز خواهد بود.