آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۰

چکیده

متن

موضوع غایب شدن مهدی موعود و قائم آل محمد، ارواحناله الفداء، مطلب تازه ای نیست بلکه از زمان پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله، همواره مورد بحث و گفتگو بوده و آن حضرت به مردم خبر می داد که مهدی از اولاد من است، و مدتی از نظر مردم مخفی و غایب می گردد. سپس ظاهر می شود و جهان را اصلاح می کند. و اخباری در این مورد از پیغمبر اکرم، صلی الله علیه وآله، صادر شده و به ما رسیده است. «جابر بن عبدالله انصاری » از رسول خدا روایت کرده که فرمود:
مهدی موعود از اولاد من است. همنام و هم کنیه من می باشد. از جهت خلقت و اخلاق شبیه ترین مردم به من است. مدتی از دیده ها غایب خواهد شد. و در آن وقت مردم در تحیر و گمراهی واقع می شوند. سپس مانند ستاره درخشانی طلوع می کند و دنیا را پر از عدل و داد می نماید. چنانچه از ظلم و ستم پر شده است. (1)
علی بن ابی طالب و فاطمه زهرا و امام حسن و امام حسین و سایر ائمه اطهار، علیهم السلام، و خانواده نبوت نیز هر یک در زمان خودشان راجع به غایب شدن مهدی موعود صحبت می کردند و از آن خبر می دادند. و اصولا مساله مهدی موعود و داستان غایب شدن آن حضرت یکی از مسائل رسمی عصر ائمه اهل بیت، علیهم السلام، بود. موضوع غیبت به طوری در افکار مردم رسوخ داشت که آن را یکی از علائم رسمی مهدی می دانستند حتی افرادی را که احتمال مهدویت درباره آنها داده می شد وادار به غیبت می نمودند. «ابوالفرج اصفهانی » می نویسد:
محمدبن عبدالله بن حسن از همان زمان کودکی در حالت غیبت و خفا زندگی می کرد و مهدی نامیده شد. (2)
موضوع غایب شدن مهدی موعود، علیه السلام، چون در بین مردم شایع بوده و اخباری در این خصوص از پیغمبر اکرم و ائمه اهل بیت، علیهم السلام، در دستشان بود، لذا عقیده به غایب بودن بعضی علویان در بین مردم پیدا شد و مطلب را چندان بعید نمی شمردند. و به همین علت، «کیسانیه » درباره «محمد بن حنفیه » معتقد شدند که در کوه «رضوی » غایب شده و در آنجا به سر می برد و بعدا ظاهر می شود و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد.
«سید اسماعیل حمیری » که ابتدا از کیسانیه بود می گوید:
من تا مدتی درباره محمد بن حنفیه عقیده داشتم که در حالت غیبت به سر می برد، تا آنکه خدا منت نهاد و به وسیله جعفربن محمد هدایت شدم.
بعد از آنکه امامت آن حضرت با دلیل و برهان برایم اثبات شد، روزی به آن جناب عرض کردم: یابن رسول الله! در موضوع غایب شدن مهدی، احادیثی از پدرانت به ما رسیده است و وقوع آن را حتمی شمرده اند، آن غیبت درباره چه شخصی به وقوع خواهد پیوست؟ امام صادق، علیه السلام، پاسخ داد: برای ششم از فرزندان من تحقق پیدا خواهد کرد و اوست امام دوازدهم بعد از رسول خدا. به خدا سوگند اگر روزگار غیبتش به اندازه عمر نوح طول بکشد، از دنیا خارج نمی شود تا اینکه ظاهر شود و دنیا را پر از عدل و داد کند.
«سید حمیری » می گوید:
وقتی این مطلب را از امام شنیدم حق برایم آشکار شد و از عقیده سابقم برگشتم و این اشعار را سرودم:
... و اشهد ربی ان قولک حجة
علی الناس طرا من مطیع و مذنب
بان ولی الامر و القائم الذی
تطلع نفسی نحوه یتطرب
له غیبة لابد من ان یغیبا
فصلی علیه الله من متغیب
فیمکث حینا ثم یظهر حینه
فیملک من فی شرقها و المغرب (3)
به واسطه همین اخبار غیبت بود که گروهی از جارودیه، «محمد بن عبدالله بن حسن » را غایب می پنداشتند، و «واقفیه »، «موسی بن جعفر» را زنده و غایب می دانند و گروهی از «اسماعیلیه »، «اسماعیل » را غایب می دانند و گروهی معتقد شدند که امام حسن عسکری زنده و غایب است. منشا پیدایش امثال این عقاید، وجود اخبار غیبت بود. گر چه علل و عوامل دیگری نیز در پیدایش آن عقاید بی تاثیر نبوده است. مثلا کشی در مورد پیدایش عقیده «واقفیه » و زنده و غایب بودن موسی بن جعفر، علیه السلام، چنین نوشته است:
در آن هنگام که موسی بن جعفر، علیهماالسلام، در زندان هارون به سر می برد مبلغ سی هزار دینار پول نزد دو نفر از وکلای آن حضرت در کوفه جمع شد. و یکی از آن دو نفر «حنان سراج » بود. پس با آن پولها خانه هایی خریدند و تجارت کردند و گندم و جو خریدند و بدین وسیله سودها نصیبشان شد. وقتی موسی بن جعفر وفات کرد و خبر به آنان رسید از ترس آنکه پولها از آنها گرفته شود مرگ موسی بن جعفر را انکار نمودند و در بین مردم شایع ساختند که موسی بن جعفر قائم و مهدی است و غایب شده است.
گروهی از جهال و نادانان فریب خوردند، و در جهالت بودند تا هنگامی که مرگ آن دو نفر وکیل فرا رسید وصیت نمودند. آن اموال را به ورثه موسی بن جعفر بدهند. در آن هنگام فریب و خدعه آنان برای مردم آشکار شد. (4)
یونس بن عبدالرحمان می گوید:
هنگامی که موسی بن جعفر وفات نمود پیش وکلای آن حضرت اموالی موجود بود و بدین جهت مرگش را انکار نمودند. از جمله هفتاد هزار دینار نزد «زیاد قندی » و سی هزار دینار نزد «علی بن ابی حمزة » موجود بود. اما چون من به مامت حضرت رضا معتقد بودم مردم را به سوی آن حضرت دعوت می نمودم. زیاد قندی و علی بن ابی حمزة روزی مرا احضار نموده گفتند: تو مردم را به سوی ابوالحسن رضا دعوت نکن، اگر ثروت می خواهی ما ده هزار دینار به تو می دهیم. من در پاسخشان گفتم: من برای انجام وظیفه مردم را به سوی حضرت رضا دعوت می کنم. زیرا برای ما روایت شده که وقتی بدعت در بین مردم پیدا شد، شخص عالم باید علوم خودش را اظهار کند و با بدعتها مخالفت نماید و الا خدا نور ایمان را از وی سلب می کند. و من از جهاد خودم دست بردار نیستم. پس به من دشنام دادند و دشمن شدند. (5)
به هر حال، گر چه در این موارد و امثالش، جلب منافع مادی و سودطلبی علت شد که مرگ موسی بن جعفر را انکار نمایند و در بین مردم شایع سازند که آن حضرت غایب شده است. لیکن اخبار غیبت، راه سوء استفاده را برایشان هموار ساخته بود و افراد سودطلب توانستند از آن عقیده دینی که از مصدر وحی سرچشمه می گرفت سوء استفاده نمایند، و به ادعای اینکه موسی بن جعفر مهدی و قائم است، غایب شدن را برای وی اثبات نمودند. و مردم هم فریب خوردند و آن عقیده باطل را پذیرفتند.
کتابهای غیبت قبل از تولد امام عصر
قبل از آنکه امام زمان، ارواحنافداه، به دنیا بیاید اخبار غیبت، از پیغمبر اکرم و ائمه اطهار، علیهم السلام، صادر شده و در کتب ثبت می شد. حتی کتابهایی در خصوص غیبت تالیف می شد. مخصوصا از زمان موسی بن جعفر به بعد، کتابهایی در غیبت نوشته شد و احادیث غیبت در آنها ثبت گشت، آن جمله است:
1- «علی بن حسن بن محمد طائی طاطری » یکی از اصحاب موسی بن جعفر است. کتابی در غیبت نوشته و مرد فقیه و مورد وثوقی بوده است. (6)
2- «علی بن اعرج کوفی » از اصحاب موسی بن جعفر بوده و کتابی در غیبت نوشته است. (7)
3- «ابرهیم بن صالح انماطی کوفی » از اصحاب موسی بن جعفر بوده و به واسطه اخبار غیبت بود که گروهی کتابی در غیبت تالیف نموده است. (8)
4- «حسن بن علی بن ابی حمزه » در عصر حضرت امام رضا زندگی می کرده و کتابی در غیبت تالیف نموده است. (9)
5- «عباس بن هشام ناشری اسدی » کتابی در غیبت نوشته است. مرد جلیل القدر و موثقی بوده در سال دویست و بیست هجری وفات نمود. شیخ طوسی او را از اصحاب حضرت رضا می شمارد. (10)
6- «فضل بن شاذان نیشابوری » کتابی در احوال قائم آل محمد و غیبت او نوشته است. «نجاشی » او را توثیق نموده می نویسد:
از فقها و متکلمین امامیه است و احتیاجی به تعریف ندارد و یک صد و هشتاد کتاب نوشته که از جمله آنها کتاب غیبت است.
شیخ طوسی در رجال خود را از جمله اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری، علیه السلام، شمرده است. و در پاورقی فهرست شیخ می نویسد:
فضل بن شاذان در سال 160 ق. وفات نمود.
شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب «الذریعة » می نویسد:
کتاب غیبت فضل بن شاذان نزد سید محمد بن محمد میرلوحی که هم عصر مجلسی بوده موجود بوده است. (11)
7- ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی نیز کتابی در غیبت نوشته است. قاسم بن محمد همدانی در سال دویست و شصت و نه از او حدیث شنیده است. (12)
طبرسی می نویسد:
اخبار غیبت ولی عصر قبل از تولد خودش و پدر و جدش صادر شده و محدثین شیعه آنها را در اصول و کتابهایی که در عصر امام باقر و صادق، علیهماالسلام، تالیف شده ضبط نموده اند. یکی از محدثین موثق، حسن بن محبوب است که در حدود صد سال قبل از زمان غیبت، کتاب «مشیخه » را تالیف نموده و اخبار غیبت را در آن ثبت کرده است. از جمله آنها این حدیث است:
ابوبصیر می گوید: خدمت امام صادق، علیه السلام، عرض کردم: حضرت ابوجعفر، علیه السلام، می فرمود: قائم آل محمد دو غیبت دارد، یکی طولانی، دیگری کوتاه. حضرت صادق، علیه السلام، فرمود: آری، یکی از آن دو غیبت از دیگری طولانی تر می شود.
طبرسی بعد از نقل این حدیث می نویسد:
شما ملاحظه کنید که با پیش آمدن دو غیبت برای فرزند امام حسن عسکری چگونه صدق این احادیث روشن گشت! (13)
هر یک از ائمه داستان غیبت مهدی موعود را به مردم تذکر می دادند. و اصولا خفای ولادت و غیبت را از علائم مهدی می شمردند. حضرت سجاد، علیه السلام، می فرمود:
ولادت قائم ما بر مردم پوشیده می ماند به طوری که خواهند گفت: اصلا متولد نشده است. (14)
گاهی می شد که شخصی درباره یکی از ائمه احتمال مهدویت می داد آن حضرت در پاسخ می فرمود: «من مهدی نیستم زیرا خفای ولادت یکی از علائم مهدی است در صورتیکه من چنین نیستم »از باب نمونه: عبدالله بن عطا می گوید:
خدمت امام باقر عرض کردم: با اینکه شیعیان شما زیادند پس چرا خروج نمی کنید؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: ای عبدالله سخنان بیهوده را به گوش خودت راه مده، به خدا سوگند من مهدی موعود نیستم. مراقب کسی باشید که ولادتش بر مردم مخفی بماند. اوست صاحب الامر. (15)
مسعودی نوشته است:
امام هادی با مردم، کم معاشرت می کرد و جز با خواص اصحاب با کسی تماس نمی گرفت. وقتی امام حسن عسکری به جایش نشست، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم سخن می گفت تا شیعیان برای غایب شدن امام دوازدهم آماده و مانوس گردند. (16)
وقتی نوبت امامت، به امام حسن عسکری، علیه السلام، رسید رسما به مردم ابلاغ کرد که فرزند من مهدی موعود است و از نظر شما غایب خواهد شد. (17)
امام حسن عسکری در سال 260ق. رحلت نمود. چون در بین مردم شایع بود که آن حضرت را فرزندی است که در پنهانی نگاهداری شده و اوست مهدی موعود روایات، «معتمد عباسی » دستور داد خانه آن جناب را تفتیش نمایند و فرزندش را دستگیر کنند. اما از وجود فرزند اثری ندیدند. پس گروهی از زنان قابله را ماموریت داد تا تمام کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آبستنی در بینشان دیده شد; بازداشت نمایند. زنان قابله به یکی از کنیزان بدگمان شده مراتب را گزارش دادند. خلیفه آن کنیز را در حجره ای بازداشت نمود و «نحریر خادم » را مراقب او گردانید و تا از حملش مایوس نشد آزادش نکرد. به خانه امام حسن تنها اکتفا نکرد بلکه وقتی از دفن جنازه فارغ شد دستور داد تمام خانه های شهر را با کمال دقت تفتیش کنند. (18)
بعد از وفات امام حسن عسکری، علیه السلام، جز عده معدودی از ثقات اصحاب و خواص دوستانش کسی از فرزندش اطلاعی نداشت و بدین جهت پیروانش به چندین گروه منشعب شدند. «حسن بن موسی نوبختی » که در زمان غیبت صغری می زیسته می نویسد:
بعد از وفات امام حسن عسکری پیروانش به چهارده فرقه تقسیم شدند: گروهی از آنان اخبار غیبت را با امام حسن عسکری، علیه السلام، تطبیق نموده گفتند: امام حسن نمرده بلکه غایب شده و اوست مهدی موعود و قائم آل محمد و دو غیبت خواهد داشت و این غیبت، غیبت اول اوست. بعدا ظاهر می شود و باز غایب خواهد شد. گروهی گفتند: امام حسن مرده ولی بعد از مرگ زنده شده و غایب است. گروهی گفتند: حسن بن علی دارای فرزندی است به نام محمد که چند سال قبل از وفاتش تولد یافته و از ترس دشمنان غایب شده و اوست قائم و مهدی موعود. گروهی گفتند: امام حسن دارای فرزندی است که هشت ماه بعد از وفاتش تولد یافت و پدرش دستور داد که نام او را محمد بگذارند و اکنون غایب است. گروه دیگری گفتند: ما می دانیم که امام حسن دارای فرزندی بوده و اوست قائم و مهدی موعود و در حالت غیبت زندگی می کند، ولی نامش معلوم نیست و پیروانش حق ندارند درباره نام و مکانش صحبت کنند و باید منتظر ظهورش باشند. گروه دیگری گفتند: امام حسن عسکری فرزندی داشته بنام علی که او را خواص اصحابش دیده اند و اوست امام غایب.
نوبختی سایر فرقه های امامیه را ذکر می کند که ذکر آنها در اینجا لزومی ندارد. (19)
ادامه دارد
پی نوشتها:
× برگرفته شده از «پیدای پنهان » ویژه نامه نیمه شعبان 1419 ق. ستاد بزرگداشت نیمه شعبان مسجد آیة الله انگجی تبریز.
1. شیخ صدوق، کمال الدین، ج 1، ص 403.
2. ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 169.
3. شیخ صدوق، همان، صص 112 - 115.
4. رجال کشی، چاپ نجف، ص 390.
5. رجال کشی، ص 416.
6. رجال نجاشی، ص 193 و رجال شیخ طوسی، ص 357 و فهرست شیخ طوسی، ص 118.
7. رجال نجاشی، ص 194.
8. رجال نجاشی، ص 28 و فهرست شیخ، ص 75 و قاموس الرجال، ج 3، ص 193.
9. رجال نجاشی، ص 28 و فهرست شیخ، ص 75 و قاموس الرجال، ج 3، ص 193.
10. رجال نجاشی، ص 215 و رجال شیخ، ص 384 و فهرست شیخ، ص 147.
11. رجال نجاشی، ص 235 و رجال شیخ، ص 420 و 34 و فهرست شیخ، ص 150 و الذریعة، ج 16.
12. رجال نجاشی، ص 15 و فهرست شیخ، ص 29.
13. طبرسی، کتاب اعلام الوری، چاپ تهران، ص 416.
14. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 135.
15. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 34.
16. اثبات الوصیة، ص 229.
17. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج 51، ص 160 و شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج 6، ص 311.
18. اصول کافی - ارشاد مفید - اعلام الوری - کشف الغمة.
19- طالبین تحقیق می توانند به کتاب فرق الشیعه نوبختی و کتاب ملل و نحل شهرستانی و کتاب المقالات و الفرق تالیف سعد بن عبدالله اشعری قمی مراجعه نمایند.

تبلیغات