تبیین اعتقادات در متون اسلامی، از اصول ویژه ای پیروی می کند و بر روش های متعددی استوار است. یکی از روش های نسبتاً پربسامد در لسان قرآن و روایات، روش به کارگیری پرسش و پاسخ است. این روش، به دلیل اینکه ذهن مخاطب را به تحرک وا می دارد و او را درگیر با مسئله می کند، دارای اثربخشی فوق العاده ای نیز می باشد. بهره گیری از پرسش و پاسخ خود دارای شیوه های متعددی است، از جمله: پاسخ دادن به پرسش های صریح مخاطب، پاسخ دادن به پرسش های مقدّر مخاطب، ایجاد پرسش در مخاطب، طرح پرسش های انکاری و تغییر و جهت دهی پرسش مخاطب.
روایت عمر بن حنظله از جهت مجهول بودن او، به ضعف سندی متصف شده است. متأخرین برای عمل بدین روایت، به خاطر اهمیت و کاربردهای متعدد این روایت در ابواب مختلف فقهی و اصولی، جبران ضعف روایت با مقبول بودنش در نزد اصحاب را ادعا نموده اند. در این مقاله، با ارائه پیشینه این ادعا، و بررسی باب قضا در کتب فقهی، و مبحث تعادل و تراجیح در کتب اصول فقه قبل از شهید ثانی، صحت و سقم این امر بررسی می شود. به نظر می رسد استناد گسترده علامه حلی بدین روایت، و توصیف روایت به «مقبول» توسط شهید اول و محقق کرکی، منشأ ادعای مقبوله بودن این روایت توسط شهید ثانی شده است و کاربرد این صفت برای این حدیث، در شرح لمعه( الروضه البهیه)، و درسی بودن این کتاب از زمان خود تاکنون، منجر به شهرت این روایت به مقبوله شده است.