»اقل«اسم تفضیل از مصدر قله و به معنای کمتر است.»حمل«در معانی مختلفی به کار رفته و مراد از آن در این بحث بارداری زنان است.حمل در عبارت مذکور مضافی مقدر دارد یعنی اقل مده حمل؛کمترین مدت بارداری. عنوان »اقل حمل«در کتاب های فقهی مطرح می شود و موضوع احکام و حقوق بسیاری قرار می گیرد.این مدت را فقیهان،با استناد به آیات قرآن ـ آیه 233 بقره،15احقاف،14لقمان ـ و روایات اهل بیت و اجماع امت،شش ماه دانسته اند. مراد فقیهان از عنوان »اقل حمل«و طرح مساله این است که زن در شرایط معمول و متعارف،اگر شش ماه پس از همبستری با شوهرش فرزندی زنده و سالم به دنیا آورد کودک شرعا از آن شوهر اوست و زن متهم نمی شود که پیش از همبستری با شوهرش با مردی دیگر به حرام یا غیر آن همبستر شده و فرزند از آن دیگری است و چنان چه مدت بارداری زن از هنگام همبستری با شوهر تا وضع حمل کمتر از شش ماه باشد که اقل حمل نامیده می شود،فرزند به شوهر،ملحق نمی شود و زن متهم می گردد. این پژوهش درصدد اثبات یا نفی اقل حمل در شریعت نیست؛بلکه بر آن است که اثبات کند از آیات قرآن اقل حمل استفاده نمی شود گویا این مساله از طریق روایات و اجماع اجمالا قابل اثبات است.
آیا جامعه اصیل است و وجود حقیقی و مستقل دارد؟ دراین باره دیدگاه های مختلفی وجود دارد. این مقاله مساله فوق را از نگاه شهید مطهری، استاد مصباح یزدی و آیت اله جوادی آملی می کاود.
شهید مطهری، هم من فردی و هم من جمعی را اصیل می انگارد و جامعه را از وجود حقیقی، مرگ و حیات و روح واحدی برخوردار می داند که در افراد حلول کرده و من جمعی آنهاست؛ اما استاد مصباح فقط فرد را اصیل انگاشته و جامعه را امری اعتباری و دارای وحدت ماهوی می داند. آیت اله جوادی آملی وجود اعتباری را مرتبه نازلی از وجود حقیقی می داند و این مرتبه از وجود را برای جامعه، قطعی می داند. ایشان نسبت به مرتبه وجودی فراتر از آنچه مطابق با نظریه اصالت جامعه باشد، نظر صریحی ندارد.
بنابراین، سیر بحث در میان این متفکران، چنین است:
جمع گرایی معتدل¬فردگرایی ناب¬ وجود حقیقی نازل
نگارنده آیه «و لقد وصّلنا لهم القول» (قصص (28) / 51) را از آیاتى مى داند که بر امامت اهل بیت : دلالت دارند. وى ابتدا مفردات آیه شریفه را تبیین مى کند و سپس اقوال مفسّران را نقل مى کند و پس از آن اشاره مى کند که قرآن به تنهایى براى تذکّر دادن کافى نیست و به مبیّن معصوم نیاز دارد. پس از آن، پنج روایت نقل مى کند به این مضمون که مراد از پیوستگى قول در آیه، تداوم امامت است.
روح انسان توانایی آن را دارد که از طریق یک سلسله ریاضتها، دست به اعمال خارقالعادهای بزند که به هیچوجه نمیتوان آنها را با علوم تجربی متداول توجیه و تفسیر نمود. به چنین توانایی، ولایت تکوینی گویند. ریاضتها از نظر اسلام به دو دسته قابل تقسیماند: ریاضتهای غیرمشروع مرتاضان و دراویش، و ریاضتهای مشروع اولیاءالله؛ اولیاء الهی از طریق عبودیت و بندگی خدا به تکامل روحی و معنوی نایل میشوند که نتیجه آن تسلط بر جهان طبیعت است. چنین ولایتی ولایت تکوینی است که راه کسب آن بر روی همگان باز است. بندگی خدا موجب مهار نفس و کسب بینش خاص و نیز سیطره بر جهان طبیعت میگردد. قرآن نمونههایی از ولایت تکوینی انبیاء و اولیای الهی را گزارش میکند که بر اثر عبودیت خالصانه برای آنان حاصل شده است. البته یادآوری میشود که ولایت تکوینی، منافاتی با توحید افعالی ندارد زیرا چنین اموری به اذن و قوه الهی صورت میگیرد.