فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۳۶۹ مورد.
۱۰۲۱.

تعیین سرنوشت در حیات پیشین و رابطه آن با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و مکتب تفکیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختیار علامه طباطبایی مکتب تفکیک سرنوشت حیات پیشین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۰۴۷ تعداد دانلود : ۴۷۱
سرنوشت از پیش تعیین شده و سعادت و شقاوت ذاتی همواره از سوی معتقدین به مختار بودن انسان رد شده است؛ اما به نظر می رسد نص یا مدلول برخی روایات (و حتی آیات) به نوعی به تعیین سرنوشت و سعادت و شقاوت انسان ها در عوالمی قبل از دنیا اشاره دارند. چگونگی رفع تضاد میان جبر ناشی از قبول این منقولات با اختیار دنیوی انسان، هدف نوشتار حاضر است. این مقاله از میان نظرات موجود در این باب، به مقایسه رأی علامه طباطبایی و مکتب تفکیک (با محوریت نظرات مجتبی قزوینی، حسنعلی مروارید و محمدباقر ملکی میانجی) پرداخته است. این افراد از سویی به قاعده شیعی «لا جبر و لا تفویض بل امر بین امرین» معتقدند و از سوی دیگر، حیات انسان در عوالمی قبل از دنیا و صحت برخی نصوص و مضامین نقلی مذکور را پذیرفته و توضیحاتی درخصوص تعیین طینت و سرشت در حیات پیشین دارند. مقابله این دو دیدگاه، نحوه استفاده ایشان از سایر آموزه های دینی برای حل این تضاد (ظاهری) را روشن می کند.
۱۰۲۲.

نحوة موجودیت ماهیت در فلسفة صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صدرالمتألهین ماهیت وجود اندماجی وجود تفصیلی وجود اجمالی شیئیت ثبوتی شیئیت وجودی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۴۷ تعداد دانلود : ۵۱۰
دیدگاه ملاصدرا دربارة اعتباری بودن ماهیت به گونه های متفاوت و بلکه متضاد تفسیر شده است. دیدگاه علامه طباطبایی و فیاضی در تبیین اعتباری بودن ماهیت از مهم ترین تفسیرهای نظریة صدرالمتألهین اند. علامه طباطبایی هر گونه موجودیت خارجی ماهیت را نفی کرده و آن را سراب ذهنی واقعیت معرفی کرده است. در حالی که، فیاضی در عین اعتباری بودن ماهیت آن را در خارج موجود می داند. از نظر فیاضی، اسناد وجود به ماهیت موجود شده «اسناد الی ما هو له» است. از نظر نگارنده، هیچ یک از تفسیرهای فوق به نحو صحیح نظریة ملاصدرا را منعکس نکرده است. آنچه از عبارات صدرالمتألهین برمی آید این است که ماهیت در خارج معدوم نیست و یک نحوه موجودیتی در مقابل عدم دارد، اما موجودیتی متفاوت با موجودیت وجود. او به دلایلی خاص اطلاق واژة موجود بر موجودیت ماهیت را صحیح نمی داند و از این نحو موجودیت به شیئیت ثبوتی تعبیر کرده است. در این مقاله، پس از بیان تفسیر علامه طباطبایی و فیاضی از دیدگاه صدرالمتألهین، تفسیر مختار را تبیین می کنیم و در پایان برخی از نتاج آن را در فلسفة صدرالمتألهین برمی شمریم.
۱۰۲۳.

تأملی در روش شناسی فهم در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ولایت وحی عقل شهودی مکاشفه عقل استدلالی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۴۶ تعداد دانلود : ۴۷۱
از آنجا که دغدغه صدرالمتألهین در مباحث فکری اغلب هماهنگی فلسفه با دین است و وی می کوشد تا نظام فکری متقنی را در عرصه دین ترسیم نماید، بررسی روش فهم حقیقت در فلسفه او مستلزم واکاوی جایگاه عقل و چگونگی به کارگیری آن در مباحث دینی است. روش او از سویی با تفکر شهودی اش پیوند می خورد و از سوی دیگر، به مدد عنصر تشکیک، نظام فکری او نظامی ذومراتب می گردد که در آن عقل برای فهم حقیقت، چندین مرتبه می یابد. میان این مراتب (عقل استدلالی، عقل شهودی) هماهنگی وجود دارد و ملاصدرا برای فهم هر مرتبه از حقیقت، به مرتبه ای از عقلِ متناسب با آن رجوع می کند تا با بررسی ریزمسائل معرفتی دینی به تبیین شاخصه های تفکر خود و اثبات مدعای جمع میان عقل و نقل بپردازد. در نظام فکری صدرایی شهود مبنای درک حقیقت است و استدلال مؤیدی بر آن. از این رو، در جستار حاضر می کوشیم تا جایگاه این دو را در ادراک حقیقت و نسبتشان را با آموزه های وحیانی بررسی کنیم و به این نتیجه برسیم که در منظومه فکری ملاصدرا نه تنها از اعتبار آموزه های وحیانی کاسته نشده، بلکه به گونه ای مدون و مستدل به حل معضلات و شبهات معرفتی دینی پرداخته شده است.
۱۰۲۷.

هستی و مراتب آن در فلسفة صدرالمتألّهین

نویسنده:

کلید واژه ها: هستی قوس نزول مقام ذات مقام احدیت مقام واحدیت نفس رحمانی و تعینات خلقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۴۴ تعداد دانلود : ۴۶۵
صدرالمتأل ّهین در پرتو نگاه وحدت وجودی به هستی و کثرات موجود در آن، نظام هستی شناختی ویژه ای را ترسیم می کند. این نظام در قوس نزول، مشتمل بر مقام ذات (وجود لابشرط مقسمی)، مقام احدیت (تعیّن اول)، مقام واحدیت (تعین ثانی)، نفس رحمانی (وجود لابشرط قسمی/ فیض منبسط) و تعینّات خلقی (عقل، مثال و ماده) است. در این نظام، مقام های یادشده به همین ترتیبی که بیان شد، قرار گرفته اند؛ هر کدام ویژگی هایی مخصوص به خود دارد و میان آن ها روابط خاصی حاکم است. کثرات این نظام نیز همگی شئون و جلوه های واحدِ مطلق (خدای متعال) محسوب می شوند و وجودی مغایر او - جلّ و علا - ندارند.
۱۰۲۹.

تبیین تجسم اعمال براساس نظریة «اضافة اشراقی» ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: نفس معاد تجسم اضافه اشراقی عمل و ادراک

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۰۴۳ تعداد دانلود : ۵۰۴
تجسم اعمال بهترین توجیه برای توضیح جزا و مکافات اخروی است؛ زیرا مبنای آن اضافه اشراقی است. براساس اضافه اشراقی، بینونت اعمال و نفس ازبین می رود و به جای آن عینیت صور اخروی و نفس برقرار می شود؛ زیرا صور اخروی از لوازم و شئونات نفس اند. هدف این پژوهش نیز تحلیل تجسم اعمال براساس مبانی اضافه اشراقی ملاصدراست. در آثار ملاصدار، با دو تفسیر از تجسم اعمال روبه روییم: ۱) در قیامت، نتایج و آثار اعمال آشکار می شوند؛ ۲) در قیامت، خود عمل آشکار می شود؛ اما اخروی. این دو نظریه در عرض هم نیستند، بلکه یکی نظریه میانی و دیگری نظریه نهایی ملاصدراست. البته تأکید این مقاله بر نظریه دوم است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در نظریه تجسم اعمال، همان قدرکه اعمال در چینش حوادث آخرت سرنوشت سازند، ادراکات نیز دخیل اند؛ یعنی ادراکات و اعمال آدمی براثر تکرار، ملکه انسان می شوند و باطن انسانی را می سازند. باطن آدمی نیز در قیامت به یکی از صور اخروی تجسم می یابد و حشر انسانی متناسب با آن صور است.
۱۰۳۰.

خلودجهنمیان وبهشتیان ازمنظرملاصدراوعلامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی ملاصدرا خالدین خلودبهشتیان خلودجهنمیان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۰۴۳ تعداد دانلود : ۷۶۹
درقرآن،آیات متعددی هست که مساله خلود بهشتیان وجهنمیان راگوشزد می کند،عده ای راسعادتمندومخلّددربهشت ومتنعم ازنعمتهای آن، ودسته دیگر راشقاوتمندومعذّب به انواع عذاب معرفی می کند.دراین مقاله، سخن درمعنای«خلود» درآیات105تا108هود متمرکزاست؛ وبه واکاوی میزان وقلمرو آن ازمنظر ملاصدرا وعلامه طباطبایی می پردازد؛ دراینکه مراد ازخلودچیست وآیا بین خلوداهل بهشت وجهنم تفاوتی هست یانه؟ بین مفسرین ومتکلمین اختلاف نظروجوددارد اکثرا آنهارایکی دانسته اندوبه معنای بقا وجاودانگی اهل بهشت برای همیشه، وماندگاری اهل جهنم درجهنم به صورت دائمی ونامحدودمی دانند. دراین عرصه دیدگاه مفسرمطرح معاصر، علامه طباطبایی(ره) ومیزان هماهنگی بین نظرایشان وملاصدرا حا ئز اهمیت است. مسأله به روش تحلیل محتوا براساس داده ها و اطلاعات گردآوری شده است. ازآنجاکه قرآن درآیات هود خلودبهشتیان وجهنمیان را به دوام آسمانهاوزمین معلّق دانسته؛ ابتدا مرادازآسمان وزمین ومیزان دوام آنهابررسی وسپس مسأله خلود، موردکنکاش ومداقه قرارگرفت. ازنتایج به دست آمده اینکه؛ عده ای آسمان وزمین را دنیایی؛ اماعلامه وملاصدرااخروی می دانند، علامه خلود رادائمی، ملاصدرا آن رابسته به نوع عقیده،کمیت،کیفیت وموجبات عذاب می داند. آنچه حاصل شداینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلودجهنمیان، ومطابق فضل الهی بقای اهل بهشت رابیان می نماید.
۱۰۳۳.

برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکلة رجعت در اندیشة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نفس حکمت متعالیه حرکت جوهری بدن رجعت تراجع رفیعی قزوینی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۰۳۸ تعداد دانلود : ۵۹۲
طبق مبانی حکمت متعالیه، نفس انسانی بعد از حدوث در این عالم، بنا بر استعدادی که دارد، آن به آن از فعلیّتی خارج می شود و فعلیّتی جدید می یابد و در این سیر به تجرّد می-رسد تا آنگاه که بدن را رها می کند و مسیر تکاملی خود را بدون بدن عنصری (دنیوی) ادامه می دهد. تلقّی ابتدایی این است که طبق این مبانی، بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیا امری ناممکن است؛ و مهم ترین دلیل آن نیز قاعدة امتناع تراجع است. اما وقتی در نظر آوریم که عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان، بر اساس برخی آیات قرآن کریم و روایات معتقدند که تا کنون، در مواردی مردگان زنده شده اند و در دورة آخر الزمان نیز برخی زنده می شوند و رجعت می کنند، عویصه و مشکلی خاصّ در این باره ظاهر می شود؛ چرا که اعتقاد به رجعت یا احیای مردگان، به منزلة بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیاست. بر این اساس، عموم فلاسفه و به ویژه صدرائیان باید به گونه ای رجعت و احیای مردگان را به صورت عقلانی تبیین کنند که به نفی قاعدة امتناع تراجع نینجامد؛ زیرا ابطال تناسخ را بر مبنای همین قاعده پذیرفته اند. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، از معدود اندیشمندانی است که در این باره سخن گفته و ضمن پذیرش این قاعده، رجعت و بازگشت نفوس به بدن دنیوی را از مصادیق این قاعده نمی داند. او، با دست نکشیدن از مبانی صدرایی، تلاش کرده است تا از طریق قاعدة «القسر لایدوم» و نیز «اثر وجودی لازم البروز خاصّ هر موجود»، تبیینی عقلانی از بازگشت برخی نفوس به زندگی دنیوی به دست دهد، و از رجعت مورد اعتقاد شیعه دفاع کند و تفاوت آن را با تناسخ توضیح دهد.
۱۰۳۴.

بررسی تطبیقی درآراء مبناگرایانه شیخ اشراق و علامه طباطبایی

کلید واژه ها: معرفت شناسی علم حضوری بدیهیات علامه طباطبایی شیخ اشراق مبناگرایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۳۷ تعداد دانلود : ۶۲۰
شیخ اشراق و علامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی، مبناگرا بوده اند. هرچند هیچ کدام، واژه ای دراین باره نداشته اند، اما استنباط کلام ایشان این ذهنیت رابه وجود می آوردکه مبناگرایی برای آنها به عنوان مساله ای فلسفی مطرح بوده است. دراین مقاله به مبناگرایی و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، دراین زمینه می پردازیم. هدف مهم ازتحقیق پیش رو، تبیین فرآیند رشد و توسعه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی می باشد. این دوفیلسوف بعنوان دوشاخص برگزیده شده اند؛ شیخ به عنوان نمونه پس از مشائیان و کسی که نظرات بدیعی را پس از مکتب مشاء ارائه داد و علامه به عنوان اولین فیلسوف مسلمان معاصر که مبحث معرفت شناسی را در فصل جداگانه ای مطرح کرد. لذا بدیهی است تطبیق آراء آن دو در یکی از مسائل مطروحه در معرفت شناسی، نوع عقلانی سازی و پیشرفت درحوزه معرفت شناسی را در میان فلاسفه اسلامی آشکار خواهدساخت. در این تحقیق فقط به بررسی یکی از مسائل مهم در این حوزه، یعنی بیان دیدگاه مبناگرایانه شیخ و علامه و سپس تطبیق نظرات آن دو پرداخته ایم. ازمسائل مهمی که در بحث مبناگرائی مطرح می شود بدیهیات و علم حضوری است، لذا این دو مولفه و نقشی که درمبناگرایی شیخ اشراق و علامه طباطبایی ایفا می کنند مورد توجه قرار گرفته است.
۱۰۳۶.

رویکرد علامه طباطبایی به مسئلة نسبیّت معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی واقعیت نسبیت معرفت اصول انکارناپذیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۱۰۳۳ تعداد دانلود : ۷۸۰
هویت تحوّلی، پیوستگی درونی، وابستگی بیرونی و محدودیت های روشی، چهار عامل اصلی نسبیت معرفت هستند. از نظر علامه طباطبایی، نسبیت معرفت با حقیقت علم و معرفت (واقع نمایی) سازگار نیست و سخن نسبی گرایان در تحلیل نهایی به سخن سوفسطائیان و انکار علم کشیده می شود. ازآنجاکه علامه بر فلسفه به مثابة ابزار گفتگوی عقلی میان همة انسان ها تأکید داشته و نقش برجسته ای برای حس در فرآیند شناخت قائل هستند، نظریة معرفت ایشان بیشتر در معرض پرسش از نسبیت قرار دارد. در این نوشته، رویکرد علامه طباطبایی درمواجهه با مسئلة نسبیت معرفت، مبتنی بر اصول انکارناپذیر بررسی می شود. اصول انکارناپذیر، اصولی هستند که انکار آنها مستلزم اثبات شان است. اصل واقعیت و اصل علم، به عنوان اصول انکارناپذیر، مبادی عبور از سفسطه و نسبیت معرفت هستند و اصل تجرّد علم و بازگشت علم حصولی به حضوری، جهان علم را با واقعیت پیوند می زند و به لحاظ روش شناختی، جهان را در جهان می شناسانند. این چهار اصل، ارکان مواجهة علامه طباطبایی با مسئلة نسبیت معرفت هستند.
۱۰۳۸.

تکامل و صیرورت نفس در پرتو تخلق به آموزه های اخلاقی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حرکت جوهری ملاصدرا فوق تجرد عقلی اخلاق و حکمت عملی استکمال و اشتداد تشکیک مراتب نفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه‌ اخلاق
تعداد بازدید : ۱۰۳۱ تعداد دانلود : ۴۹۷
انگاره تاثیر «حکمت عملی و اخلاق» در تکامل نفس، علاوه از اهمیَت فوق العاده اش در نیل به «مرتبه فوق تجرد عقلی» در حکمت ملاصدرا، از ترابط میان این دو رهیافت نزد وی خبر می دهد. توجَه به اندیشه های فلسفی صدرالمتألهین شیرازی هم چون «جسمانیة الحدوث بودن نفس، حرکت جوهری، تشکیک مراتب نفس و اتحاد عاقل به معقول»، که نقطه عزیمت پژوهش حاضر و مدخل آن نیز بشمار می روند، تاثیر بسزایی در طرح، درک و چگونگی تجرد نفس از ماهیت و فوق تجرد عقلی دارد. هم چنین در نظرگاه وی، التزام به حکمت عملی در کنار حکمت نظری، به منزله بال هایی برای عروج انسان تا مرتبه فوق تجرد هستند که وی را در مسیر قدس حقیقی و اتصال به عالم علوی همراهی نموده و او را کتاب علوی الهی می نمایند. از منظر ملاصدرا هر دو قسم حکمت دارای نتیجه واحدی هستند، بدین بیان که علیرغم برتری حکمت نظری بر حکمت عملی نزد وی، ملاصدرا غایت حکمت عملی را همان هدف از حکمت نظری، بلکه مکمل آن بر شمرده و آن را « سعادت انسان در دارین و تشبّه نفس به الله » معرفی می نماید. پس اگر سخن ملاصدرا مبنی بر تشبّه نفس به الله در جریان تهذیب اخلاقی دینی را با سخن دیگر وی مبنی بر اینکه «خداوند انسان را در ذات و صفات و افعال بر مثال خود آفریده است» - که این سخن مبتنی بر تشبّه ساختار وجودی انسان به حق متعال می باشد - جمع نماییم، می توان بیان کرد که از نظر وی التزام نفس بر علوم و ادراکات مکتسبه و نیز تهذیب اخلاقی، مسبب ترقَی نفس به مرتبه فوق تجرد عقلی می گردد.
۱۰۴۰.

نقد و بررسی ایده نسبیت ظواهر قرآن، با تکیه بر ایده نسبیت متشابهات قرآن علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظواهر قرآن نسبیت ظواهر نسبیت درون فردی نسبیت میان فردی نسبیت متشابهات علامه طباطبایی (ره)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
تعداد بازدید : ۱۰۲۹ تعداد دانلود : ۵۰۲
علامه طباطبایی (ره) حسب روایت (المحکم ما یعمل به و المتشابه ما اشتبه علی جاهله) ایده نسبیت متشابهات قرآن را مطرح می فرماید. این ایده، ایده دیگری را بر صفحه ذهن پدید می آورد که آیا نسبت به ظواهر قرآن نیز می توان چنین گفت؟ ایده نسبیت ظواهر قرآن باعث بررسی بیشتر پیرامون دو سؤال مهم 1. ظاهر به چه معنا و برای چه کسی؟ و 2. حجیت برای چه کسی و با چه شاخصی؟ می شود. به نظر می رسد ظاهر به هر دو معنای خود (معنای راجحِ همراه معنای احتمالی دیگر یا معنای ترسیمی در ذهن بدون معنای احتمالی دیگر) که باشد و برای هر کسی که پدیدار شود، بی نیاز از فحص قواعدی و قرائنی نیست. در مواجهه با نسبیت ظواهر چه نسبیت درون فردی (حالات یک آیه برای یک نفر) و چه نسبیت میان فردی (حالات یک آیه برای دو فرد یا بیشتر) باید فاصله ظهور معنای ترسیمی تا وصول به معنای تثبیتی و مراد جدی با فحص روشمند پر شود تا به طمأنینه معنایی و حجت بخش برسیم؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان